سلام به عزیزان ویرگولی:)
چند وقتی هستی که توی نوت گوشی یه سری چیزا رو برای خودم مینویسم. امروز داشتم فکر میکردم چه بهتر اگر بتونم ساختاریافتهترش رو در ویرگول هم منتشر کنم.
3 4 سال پیش که توی ویرگول فعال تر بودم روزای خوبی داشتم :)
در راستای موضوع کارهای تیمی من یه سری موضوعات رو خوندم و اخیرا یه رویدادی رو هم شرکتکرده بودم در این باره که توسط مهندس مسعود بیگی ارائه میشد که فکر میکنم نکاتش براتون جالب باشه👌
اول اینکه یه سری تعریف خیلی خفن درباره کار تیم خوب وجود داره که بد نمیشه اگر مرورشون کنیم:
تیمورک خوب یعنی کسب بیشترین بهره از مجموع توانمندیها، مهارتها و انرژی افراد - وی جی ورما
خروجی بیشتر، بدون لزوم به صرف ورودی بیشتر - استفان رابینز
توی بحث تیم ورک یه مثالی وجود داره که فرق یه تیم خوب و بد رو خیلی خوب مشخص میکنه و نشون میده کنار هم قرار گرفتن نیروهای یه شرکت لزوما به این معنی نیستش که اونا یه "تیم" دارن بلکه ممکنه فقط یه "گروه" ساده باشن!
تفاوت تیم با گروه به یک مثال ساده و مقایسه بین گله گرگها و خرگوشها کاملا قابل فهم هستش
طبق جدولی که میبینید یه گله از خرگوشها، فقط به فکر منافع شخصی خودشون هستن. برای موقعیتای حساسی که پیش میاد برنامهای ندارن و کلا هدفشون بقای خودشونه. استراتژی برای همکاری یا دفاع از هم ندارن و برای همین اگر یه فردی به یه خرگوش حمله کنه بقیه گله خرگوش ها فرار میکنن!
ولی گرگا دقیقا نقطه مقابل خرگوشان!
هیچ کس جرئت نداره به یکی گرگ حمله کنه چون میدونه که تیمی کار میکنن. گرگا به مهارت هماهنگی و داشتن استراتژی تو موقعیتای مختلف معروفن و همیشه برای کاراشون به صورت غریزی استراتژی دارن. هدفهاشون مشترکه و توی این مسیر هوای هم دیگرو دارن
از همین مثال ساده میشه فهمید بقا و پیشرفت هر فردی در یک مجموعه یا سازمان که در نهایت به شکل تیم در میاد، وابسته به داشتن استراتژی تیمی، احساس مسئولیت و دهها مهارت و ویژگی دیگه هستش!
کارهای بزرگ فقط توسط تیمها قابل انجام هستن و فرد به تنهایی از پس اونها بر نمیاد.
فروتنی
ولع و اشتیاق
هوشمندی
انعطافپذیری
اعتماد
پذیرش تعارض
تعهد
مسئولیتپذیری
نتیجهگرایی
احترام متقابل
صراحت و شفافیت تمامعیار
عزت و اعتماد به نفس
در ادامه بحث این نمودار تاکمن هم خیلی جالبه
نمودار نسبت تاثیرگذاری تیم بر اساس عملکردشون رو نشون میده
توی جالت اول که Forming هستش تیمی وجود نداره و فقط گروه داریم. اگر دقت کنید جهت هر کدام از مهرهها هم به سمتهای مختلفی هستش که نشون میده این افراد اهداف و بینش های همسانی ندارن
توی مرحله بعدی با عملکرد بهتر این گروه، تقریبا فرآیند هم هدف شدن انجام میشه اما طبیعی هستش که توی این بازه تاثیرگزاری تیم شاید افت کنه
و با عبور از این مرحله و بخش های بعدی این تعامل بیشتر و بیشتر میشه و همزمان با بهتر شدن عملکرد، تاثیرگذاری تیم هم به صورت نمایی رشد میکنه
شما چه تجربهای از کار و فعالیت تو تیمهای حرفهای دارید؟ میتونید توی کامنتها تعریفش کنید❤️🔥