طراحی یک کلمه شیک برای فکر کردن در مورد شکل چیزهای مختلف هستش. وقتی میگیم یه وسیله طراحی شده، یعنی یه عده سخت کار کردن تا به شکل خاصی درستش کنن. اما متاسفانه بیشتر جهان اطراف ما به خوبی طراحی نشده و پر از برج ها، دستگیره ها، تخت ها، چراغ مطالعه ها و بشقاب هایه که یه عده انسان بی استعداد خیلی سرسری سرهم بندیش کردن.
خیلی از مردم دنیا از حداقل های زندگی بی بهره ان. به همین خاطر شاید بشه گفت که طراحی خوب اونقدرا هم اهمیت نداره. اما به نظر من طراحی خوب برای انسان ها خیلی مهمه. ما انسان ها بسته به چیزهایی که میبینیم، شخصیت های متفاوتی رو از خودمون بروز میدیم. یه آسمون ابری حس خاصی رو به ما منتقل میکنه، و یه آسمون آفتابی هم حس دیگه ای رو. شاید از دیدن یک اتاق خوشحال میشید و از دیدن یک اتاق دیگه، ناراحت!
طراحی خوب خیلی مهمه چون هویت و رفتار ما مثل یه سیّال دائما در حال تغییر شکل هستش و اکثرا طرح محیطی که داخلش قرار داریم باعث میشه احساس قدرت یا شکست، احساس راحتی یا معذب بودن، سخاوت یا غریبگی بهمون دست بده.
یکی از بزرگترین جدال ها بر سر اهمیت طراحی در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا و بین مسیحیان کاتولیک و پروتستان درگرفت. به طور کلی پروتستان ها باور داشتن که خرج کردن پول برای طراحی کار بیخودیه. به همین خاطر هم کلیساهای ساده و بی زرق و برقی میساختن و با یه رنگ سفید و چندتا صندلی چوبی سر و ته قضیه رو به هم میاوردن.
امروزه هم اکثر کلیساهای پروتستان به شدت ساده و معمولی هستن. پروتستان ها باور داشتن که این افکار و ایمانِ انسان هستش که اهمیت داره و این افکار از طریق درک و مغز به ذهنتون وارد میشه؛ نه از طریق چشم! شما با خوندن انجیل در یک طویله هم میتونید به خدا نزدیک تر بشید و برای اینکار به یه ساختمون خوشگل نیازی ندارید. اما کاتولیک ها شدیدا با این نظر مخالف بودن و روی طراحی کلیساهای بلند، پنجره های براق، مجسمه های مرمر و نقاشی های مسیح سرمایه گذاری های خیلی سنگینی انجام میدادن! چون کاتولیک ها بر این باور بودن که محیط ما تاثیر زیادی روی شخصیت و باورهای ما میذاره و فاصله ما با خدا بسته به بلندی سقف کلیسا و نقاشی های روی دیوارش تغییر میکنه.
دولت ها هم همیشه اهمیت طراحی بر روح و روان انسان رو درک میکردن و بهش اهمیت میدادن. یکی از طراح های هیتلر به اسم "آلبرت اسپیر" وقت زیادی رو صرف میکرد تا مطمئن بشه طرح هاش بیانگر تفکرات و ارزش های نازی مثل قدرت و خشونت هستن. دقیقا همونطور که طراحان آلمان مدرن مطمئن میشن که طرح هاشون حتما دموکراسی، صلح و آزادی رو نشون میدن.
ما خودمون رو به قالب طرح ها و اشیاء اطرافمون درمیاریم و باهاشون یکی میشیم، حتی اگه نتونیم به طور دقیق حسی که از یک شیء برداشت میکنیم رو به زبون بیاریم؛ بازهم انرژی و روح اون شیء رو (خوب یا بد) احساس میکنیم. ما به طرز عجیبی خیلی خوب میتونیم حدس بزنیم که اگه یه شیء به طور معجزه آسایی تبدیل به یک انسان بشه، چه شخصیت یا قیافه ای پیدا میکنه. وقتی میگیم یک شیء یا یک طرح زیباست، منظورمون اینه که اگه اون شیء یا طرح تبدیل به انسان بشه احتمالا از دیدنش خوشحال میشیم یا ازش خوشمون میاد.
زیبایی نماد خوبی و پاکیه و زشتی بیانگر پلیدی، بدبختی و غم. به همین خاطره که طراحی زیبا اهمیت داره، چون شخصیت خوب درون ما رو زنده میکنه. ولی زشتی روحیه پلید و ترسناک درونمون رو بیدار میکنه. ما باید مطمئن بشیم که دنیای اطرافمون به زیبایی طراحی شده. نه به خاطر حس ثروت طلبی یا طمع، بلکه به خاطر اینکه طراحی زیبا ما رو تبدیل به انسان بهتری میکنه.