mahdisaii
mahdisaii
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

من آدم پیچیده‌ای نیستم. شاید شماهم نباشید



همیشه پررنگ ترین سوالی که موقع حرف زدن آدم‌ها ذهنمو به خودش مشغول میکرد این بود:

واقعا نظرش اینه؟ یا فکر میکنه نظرش اینه یا میخواد نظرش این باشه یا میخواد من فکر کنم این چیزیه که هست؟ یا واقعا تا کی قراره همچین دیدگاهی داشته باشه؟!

بعدشم با خودم میگفتم بابا ملت اونقدرام پیچیده نیستن!

و بعد خودمو میدیم...

که برای مکالمات و جملات ساده و روزمره‌ام هم همه اون سوالات صدق میکرد.

بعدها متوجه شدم این پیچیدگی نیست؛ گمگشتگیه

فهمیدم تا حس نکنم که دیگه گمشده نیستم، تا حس نکنم که الان دیگه واقعا یک شخص هستم یا حتی قبل تر از اون تا نفهمم میخوام چه شخصی باشم هیج کدوم از حرفام اعتبار نداره؛ نه برای بقیه برای خودم. من تو هر لحظه یه نفر بودم. نفری که نمی‌دونستم کیه و لحظه بعد شخصی دیگه جایگزین اون میشد.

فرقی نمیکرد تو تنهایی، با افراد نزدیکم یا جماعتی غریبه. من هربار شخصی متفاوت بودم که نمی‌شناختمش و با این حال همیشه میترسیدم که کسی متوجه شود چه بی‌شخصیت بیچاره‌ای هستم :)

همیشه دلتنگ

گمشده

و سرگردان دنبال چیزی که برایم هویت بسازه یا هویتی که بیاد مسئولیتمو به عهده بگیره :))

همه این ها فقط حال یک لحظه یک آدم بی‌شخصیت هست.

آینده؟!

جمله‌ای هست که میگه: شما یا آینده خودت رو میسازی یا به سرنوشت و تقدیر معتقد میشی.

پ.ن حالا باز هم میگم بی‌شخصیت بودن چه حالی داره
پ.ن حالا باز هم میگم بی‌شخصیت بودن چه حالی داره

پ.ن حس میکنم تیتر مناسبی نبود برای متن.


دلتنگسرگردانگمشده
What is Wrong with me?!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید