جنگل پرتقال
یک فیلم ایرانی خوب و جدی
فیلم خیلی خوبی بود. چرا؟ چون شخصیت اصلی را تا حد خوبی شناختیم. شناختیم سهراب چگونه آدمی است. حتی با او همدل شدیم. اگر چه آدم ناقصی است. شناختیم که بعضی از شناختهایمان از او، باطل بوده و اشتباه به ما نشان داده شده.

بازی هر دو بازیگر واقعاً عالی بود. فیلم جریان خوبی دارد و ما را همراه میکند. سکانس اولش، سکانس مدرسه، واقعاً ما را به فیلم و به شخصیت وصل میکند. بعد میرویم پی سهراب و گذشتهاش و یک دوست تخیلی جدید پیدا میکنیم.
دیالوگهای سهراب و مریم، خیلی خوب نوشته شدهاند و بسیار حساب شده و اثرگذار هستند.
خیلی خوشحالم که یک فیلم خوب ایرانی دیدم. سینمای ایران حتی در جهان همیشه مطرح بوده و سینماگران با استعداد کم نداشتیم. اثر جنگل پرتقال، ساخته ۱۴۰۱ ما را به سینمای ایران امیدوار میکند. امیدوار به اینکه هنوز هستند کسانی که سینمای اجتماعی درست و حسابی بسازند. جنبه مثبت این فیلم برای من امیدواری است. به اینکه جوانانی در این مملکت هستند که میتوانند کارشان را درست انجام بدهند. مثل همین فیلم امیدوارکننده.
هم فیلمنامه خوب بود، هم جای دوربین ادا و اطوار بیخود نداشت و ساده و تر و تمیز و به جا بود. حتی حضور دوربین کمتر حس میشد. هم نور و رنگ جذاب بود و نشاطآور و هم پیوستگی و انسجام در این اثر حس میشد.
کاش آدمها به جای فکر کردن به جایزه و گرفتن تایید دیگران، بیایند فیلم خودشان را بسازند. آنچیز که میفهمند را بسازند و کاری نداشته باشند که منتقدین داخلی یا جشنوارههای خارجی چه میگویند. (حالا که این را گفتم، باید گفت که اصغر فرهادی چنین آدمی نیست. کارگردان خبرهای است و آن چند فیلمی از او که من دیدم قربة الی جایزه نبوده. هرچند شاید به تکرار افتاده باشد)
نویسنده و کارگردان: آرمان خوانساریان