این ترم برای درس وزین آزمایشگاه فیزیک2 استادی سنگدل داشتیم که در نهایت تصمیم گرفت امتحان حضوری هم بگیرد. دیدگاهم قبل از امتحان به شدت منفی بود نسبت به استاد. پس از امتحان هم همین دیدگاه منفی را داشتم. اما بین این دو دیدگاه نسبت به استاد تفاوتی وجود داشت. قبل از امتحان، قبل از اینکه به طور واقعی استاد را ملاقات کنیم ، استاد در ذهنم صرفا یک موجود سختگیر بود. یعنی تنها یک کلمه او را توصیف میکرد: "سختگیری". بعد از امتحان حضوری و ملاقات استاد (که البته آنجا هم بروز تمام و کمال کلمهی پیشین ، جولان میداد!) اما توصیف من از استاد دیگر تکواژهای نبود. دیگر توصیفم "سختگیر" نبود. توصیف من از استاد "انسان سختگیر" بود. چرا؟ چون حضور او به عنوان انسان را حس کردم. دیگر مثل قبل تنها برخوردم یک اسلات برای آپلود گزارشکار نبود. دیگر صرفا استاد یک ربات نبود. حالا استاد هرچه قدر هم سختگیر، انسان بود.
تجربهای که ذکر کردم، باعث شد عمیقتر راجع به آموزش مجازی فکر کنم. به استادهایی که فقط اسمشان هست و هیچ تعاملی با ایشان رخ نمیدهد. صرفا هر جلسه لکچر مربوطه آپلود شده و منتظر آپلود متقابل تمرین و پروژه از طرف دانشجو هستند. ایمیلهای بسیاری پاسخ داده نمیشوند. انگار اصلا انسانی آن پشت نیست. مواردی که ذکر کردم باعث شده درک استاد از دانشجو ، رباتی باشد که بعد از هر لکچر تمرین آپلود میکند(و خیلی مواقع هم احتمالا او را تنبل میبیند) و درک دانشجو از استاد رباتی متقابل که بعد از هر لکچر (که 2 سال پیش ضبط کرده و برای هر ترم از همانها استفاده میکند) تمرین میخواهد (و احتمالا او را بیرحم و مروت میبیند.)
تجربهی اعتراض هم دیگر حضوری نیست، یعنی استاد به راحتی میتواند دانشجو را نادیده بگیرد (همانطور که خیلی از اساتید این رفتار را انجام میدهند.) در صورتی که قبلا حداقل به اعتراض پاسخ داده میشد یا گفته میشد که اعتراضت غیرمنصفانه است و درست نیست یا مثلا 1 نمره به تو اضافه نمیشود ولی نیم نمره چرا.
اما آزمایش زندان استنفورد چه میگوید؟
در آزمایش زندان استنفورد ، چند آدم معمولی به عنوان زندانبان و چند آدم مشابه هم به عنوان زندانی انتخاب شدند. در ابتدای آزمایش ، به هر زندانی یک شماره داده شد و هویت شخصی زندانی (اسم و ...) از او گرفته شد.
گرفتن هویت انسانی از زندانیان موجب شد تا زندانبانان آنها را تنها یک شماره ببینند و نه یک فرد، نه یک انسان. در نهایت روز ششم آزمایش به علت خشونت بیش از حد تعطیل شد. خشونت بیش از حد علیه شمارهها. علیه انسانهایی که انسان دیده نمیشدند. علیه انسانهایی بدون هویت شخصی.
حالا با آموزش مجازی مقایسه کنید، هیچکدام از طرفین همدیگر را به واقع نمیبینند. دانشجو استاد را یک ربات اسمدار میبیند و استاد هم دانشجو را یک ربات اسمدار دیگر. این موجب میشود فراموش کنیم که طرف مقابل انسان است، انسانبودنش را فراموش کنیم. حالا سختگیری استاد علیه یک ربات اسمدار دیگر(دانشجو) رفتاری طبیعی است، بیروح دیدن ربات اسمدارِ استاد هم از طرف دانشجو، دیگر عجیب نیست. پاسخ ندادن به ایمیل یک ربات هم چیز عجیبی نیست.
خاطرهی اول متن، شباهت آموزش مجازی در دانشگاهها و آزمایش زندان استنفورد را به ذهنم انداخت. نظر شما چیست؟ آیا یک آزمایش دوساله زندان استنفورد را تحمل کردهایم؟ آیا آموزش مجازی موجب سختگیری میشود؟
نکته: آموزش مجازی مدنظر در این متن، آموزش از طریق آپلود ویدیوها و گرفتن تکالیف است و اسکایپ و روشنکردن تصویر ، ارتباط تصویری و اینها مدنظر نیست.