مهدی ظهیری
مهدی ظهیری
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

مرگ تدریجی یک رویا | داستان قتل شبانه رایچت

هیچ وقت یادم نمی رود وقتی که شایعاتی مبنی بر فیلتر تلگرام منتشر شد، رسانه ها و فعالان شبکه های اجتماعی لحظه به لحظه پوشش خبری می دادند که فلان مسئول درباره فیلترینگ فلان حرف را زده است. انتشار خبر و بعد تکذیبه همان خبر توسط همان خبرگزاری یا فرد اتفاق می افتاد.

رسانه ها و افراد تاثیرگذار باعث افزایش آگاهی شدند، حتی اعتقاد دارم باعث افزایش محبوبیت تلگرام شدند. جریان به سمتی رفت که تلگرام از نان شب نیز برای مردم واجب تر شد. کاری با درست یا غلط ماجرا ندارم اما در ایران خودمان جوان های زیادی در جای جای این خاک درحال کار بر روی کسب و کار آنلاین خودشان هستند. دقت کنید می گویم جوان ایرانی که دارد با دستان خالی برای رویاهایش می جنگد. اما با رفتار سلیقه ای برخی از مسئولین مواجه و بدون هیچ دلیلی جلوی رشد آنها گرفته می شود. بازهم کاری با درست یا غلط ماجرا ندارم که چه کسی واقعا مسئول است و چه کسی پاسخ گو باید باشد.

جوانانی که با کمترین امکانات کسب و کار آنلاین راه می اندازند ، بدون هیچ دلیل شفافی فیلتر می شوند و جالب تر اینکه هیچ کس هم پاسخ گو نیست.

می خواهم داستان چند جوان تبریزی را برای شما تعریف کنم. که با دستان خالی بدون داشتن سرمایه، محصولی ایرانی با هدف حل نیاز ارتباط کسب و کارها با مشتری هایشان راه اندازی می کنند. که به اصطلاح سیستم چت آنلاین می گویند.

رقیب های خارجی دارند، حتی برای آنها رقیب داخلی از دل پایتخت هم ایجاد میشود. رقبایی که به مرور زیاد می شوند و پشتوانه مالی مستحکم تری دارند. اما جوانان داستان ما نا امید نمی شوند و با همان دستان خالی برای رویاهای شان می جنگند و بعد از مدتی رهبر بازار می شوند، در یک عصر پاییزی بدون هیچ دلیلی فیلتر می شوند.

این داستان رایچتی بود که شریان حیاتی ارتباطی سایر کسب و کارها با مشتری هایشان هستند. هر کسب و کار آنلاینی می تواند با مشتریان خود در سایت چت کند. قطع شدن این سرویس مثل قطع کردن تلفن شرکت ها و کسب و کارهاست. سوال من این است اگر در سیستم مخابراتی یک مزاحم یا خلافکار یافت شود باید کل سیستم مخابراتی را قطع کرد؟! در صورتی که چنین نیست با تعامل دستگاه های قانونی ردگیری می شود. قطع شدن رایچت همانند قطع کردن سراسری خطوط تلفن بیزنس هاست. اما اینکه چی کسی فیلتر کرده چرا قطع کرده جای سوال هست! هیچ نهاد و سازمانی نیز پاسخ گو نیست.

هیچ وقت یادم نمی رود وقتی ماموران شهرداری با دست فروشان برخورد بدی داشتند، وقتی مامور شهرداری بر مادری که برای امرار معاش دست فروشی می کرد سیلی می زد، رسانه ها و افراد تاثیرگذار سکوت نمی کردند. رسانه ها روشنگری میکردند تا از رفتارهای خودمختاری و بی منطق افراد جلوگیری کنند. حالا داستان ما، داستان جوانانی هست که کارآفرینی و ایجاد اشتغال می کنند اما با رفتاری های سلیقه ای مواجه می شوند که باعث مرگ کسب و کار آنها می شود. این رفتار کمتر از تجاوز راننده اسنپ نیست. اینجا هم تجاوزی اتفاق افتاده بدون اینکه رد و اثری باشد.

من مهدی ظهیری به عنوان کوچک ترین فعال در حوزه استارتاپ ها وظیفه خودم می دانم که به شما اطلاع رسانی کنم. ما می توانیم جلو رفتاری های سلیقه ای را بگیریم و می توانیم کاری کنیم تا دیگر این اتفاق برای هیچ جوان ایرانی نیوفتد. شما رسانه ها و فعالان این اکوسیستم سکوت نکنید. این اتفاق ممکن است برای هر کدام از ما بیوفتد، لطفا همراهی کنید.

با احترام فراوان

مهدی ظهیری

استارتاپکارآفرینیفیلترینگرایچتبیزینس
Founder at Landin.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید