بیش از ده سال است که در حوزه مدیریت فعالیت دارم و در این مدت، به تعداد انگشتان یک دست، مدیران ارشدی را یافته ام که باعث و بانی آشفتگی کسب و کار خود را کارمندان دانسته و اگر رشد و شکوفایی در کار باشد، حاصل هوش، استعداد، دلسوزی و تخصص خود بوده است.
یک رفتار شایع دیگر نزد مدیران ایرانی نیز، مخفی بودن در موفقیت ها و ظاهر شدن در ناکامی ها می باشد! خود من، زمانی که "مدیرکارخانه" بودم، از "آقای مدیرعامل" شنیدم که می گفت:
تا وقتی اوضاع خوب است من کاری به کار شما ندارم، دعا کنید خطایی رخ ندهد؛ آن موقع من می دانم و شما!
سال 1954، آقای دکتر ویلیامز ادواردز دِمینگ، یک امریکایی نابغه که به ژاپنی ها کیفیت را آموخت، به همراه دستیار خود با طراحی آزمایشی به نام "قیف نلسون"، به همه نشان داد که ایرادات اصلی در کسب و کار، ناشی از "سیستم" است و طراحی اصلی سیستم، "مؤسسین و مالکین" آن کسب و کار هستند.
دکتر دِمینگ، برای ثبت نام سمینارهای آموزشی مدیریت خود از این جمله استفاده می کرد:
اگر مدیرارشد کسب و کارتان نیستید، ثبت نام در این سمینار، فقط پولتان را هدر می دهد.
در میان اشعار ایرانی نیز، اشاره ای به نقش و اهمیت "رأس هرم" یک سازمان در شرایط بحرانی شده است؛ ماهی از سر گنده گردد نی ز دم! لذا اگر مدیر یک کسب و کار آشفته هستید که در آن بی نظمی، خطای تکراری و... بیداد می کند، ابتدا به خود رجوع کنید و شیوه مدیریتتان؛ بیش از نود درصد پاسخ ها را در همانجا خواهید یافت.
کافیست به این مهم باور داشته باشیم که هیچ انسانی روی کره خاکی وجود ندارد که همه چیز را به تنهایی بلد باشد، از عهده تمام کارهای به تنهایی برآمده و برای همه مشکلات، به تنهایی راه حل داشته باشد.
به آن هایی که با شما کار می کنند، به چشم "همکار" نگاه کنید نه "کارمند" و "چرخ دنده های قابل تعویض"؛ برای پایان سخن، به جمله ای از دکتر دمینگ رجوع کنیم:
به دنبال کیفیت هستید؟ با کارگرها مثل آدم برخورد کنید.