سلام
آغازِ هر کار بار سلام آغاز می شود ..
و بنا به رسمِ عادت من هم از سلام میگویم
سلامی که نامِ خداست
و حتما خیر به همراه دارد ..
هندزفری به گوش پادکست پلی میکنم داره از حال خوب حرف میزنه پرت میشم به حرفای استادم توی کلاس مورنینگ ، همون کلاسی که صبحا زود بیدار میشیم و میشنیم پای حرفای استادمون که از درونمون حرف میزنه
وقتی که آشوب بود درونم با این دوره آشنا شدم میدونی من باورم دارم که خدا نشونه زیاد میزاره جلو روی آدم .. شرطش فقط خواستنه .. اینکه از ته قلبت بخوای که اون مساله توی ذهنت حل بشه .. اونوقت نشونه ها سرازیر میشه .. وقتی وارد دوره شدم یه چیزایی رو شنیدم و تجربه کردم که برام جدید بود و دقیقا با قلبم سر و کار داشت استادش دقیقا شبیه همون استادی بود که همیشه توی آرزوم بود همون که با قلبش حرف میزنه و هدفش آگاهی و حال ِ خوب برای دانش آموزها یا دانشجوهاشه .. یه استادی که رفیقه نه اونی که تمام دوران تحصیلی دیدمشون. راستش فرق نداره معلم ِ چی باشی اخلاق یا ریاضی یا زیست مهم اینه وجدان معلم داشته باشی از دید من رسالت یه معلم اینه که قلب دانش آموزهاش یا دانشجوهاش رو هدف بگیره با رفتارش با قلبش حرف بزنه نه صرف اینکه درس های تعیین شده رو تدریس کنه و بره ..
این داستان آغازِ رویدادهای جدیدی در من بود ..
که کم کم اینجا از آنها میخواهم بگویم ..
#ماه_دلم