· شکنندگی هر استارتاپی برای پادشکننده بودن اقتصاد ضروری است.
· رستوران ها شکننده اند؛ آن ها با یکدیگر رقابت می کنند اما مجموعه رستوران های محلی دقیقا به خاطر همین رقابت پادشکننده اند.
· ممکن است لازم باشد بعضی اجزا درون یک سیستم، در نهایت برای اینکه بتوانند سیستم را پادشکننده کنند، خودشان پادشکننده باشند. ممکن است خود ارگانیسم شکننده باشد اما اطلاعاتی که در ژن هایش کدگذاری شده اند و آن ارگانیسم را بازتولید می کنند، پادشکننده باشند.
· هورمسیس استعاره است اما پادشکنندگی یک پدیده است.
· اولا، میتریداتیزیشن و هورمسیس فقط شکل های بسیار ضعیفی از پادشکنندگی هستند که از نوسان، تصادف یا آسیب و وارونگی به صورت محدود بهره می برند یا وقتی دوز این ها از حد خاصی فرارتر رود، اثر حمایت گرانه یا سودمندشان وارونه می شود. هورمسیس فقط مقدار کمی بی نظمی را دوست دارد یا بهتر است بگوییم به مقدار بسیار کمی از آن نیاز دارد.
· ذهن ما نمی تواند به راحتی، پاسخ های غامض را درک کند. ذهن خطی ما از تفاوت های ظریف و جزئی خوشش نمی آید و اطلاعات را به دو گانه مضر یا مفید تقلیل می دهد.
· ارگانیسم ها باید بمیرند تا طبیعت پادشکننده باشد- طبیعت فرصت طلب، بی رحم و خودخواه است.
· خصوصیات ناخوشایند رویداد تصادفی این است که تصادفی است.
· آن ها می توانند برای جنگ بعدی آماده شوند نه برای پیروزی در آن.
· تکامل درباره یک گونه نیست بلکه درباره خدمت کل طبیعت است.
· به عنوان یکی از طرفداران پادشکنندگی باید درباره توهم دیدن پادشکنندگی وقتی پادشکنندگی ای در کار نیست، هشدار بدهم.