ماهد توسلی
ماهد توسلی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پادشکننده؛ یک یک

کتاب اول


پادشکننده: یک پیش درآمد

فصل یک؛ چیزی بین داموکلس و هیدر

همانظور که احتمالا آشنا هستید، ابتدا با جملاتی از خود کتاب شروع میکنیم:

نیمی از زندگی هیچ اسمی ندارد.

شکننده بسته ای است که در بهترین شرایط بدون آسیب می ماند.

پادشکننده بسته ای است که برای استرس زاها و بی نظمی التماس می کند.

به نظر میرسد این نقطه کور جهان شمول است.

ما برای نصف زندگی-نیمه جالب آن-هیچ اسمی نداریم.

داموکلس شکننده است؛ مسئله، فقط مدت زمانی است که طول میکشد تا آن شمشیر او را از پا در آورد.

در افسانه باستانی دیگر، این بار بازخوانی یونانی از یک افسانه سامی و مصری باستان، ققنوس را می بینیم، پرنده ای با رنگ های باشکوه که هر بار نابود می شود، دوباره از خاکستر خود متولد می شود. همیشه به حالت اولیه اش بر می گردد .

هیدر در اساطیر یونانی، موجود موذماری است که در دریاچه لرنا در نزدیکی آرگوس زندگی می کند و سر های بسیار زیادی دارد. هر بار که یکی از آن ها قطع می شود به جایش دو سر دیگر رشد می کند. بنابراین آسیب همان چیزی است که دوست دارد. هیدر مظهر پادشکنندگی است.

مفهوم قانع کننده امر سلبی: آن چیزی را که نمی توانیم در فرهنگ واژگان فعلی خودمان به صراحت بگوییم یا مستقیما توصیف کنیم.

شما فقط موقع حرف زدن به کلمۀ آبی نیاز پیدا می­کنید نه وقتی که کاری را انجام می­دهید.

چهار ویژگی بسیار جذاب: دانش، شخصیت قوی، احترام به ضعفا، سطح بالای انرژی




خب جملات بالا مربوط به صفحات 50-42 کتاب پادشکننده بود .

برداشت شخصی من از این نه صفحه:

نسیم می­گوید که ما و سیستم ها برای زنده ماندن و بقا باید پادشکننده یا استوار باشند. برای پادشکننده بودن و استواری باید حدی از استرس زاها وجود داشته باشند.


مثالی میزند که شخصی برای مصون ماندن از مسمویت، با مصرف دوز های پائین سم خودش را نسبت سموم، مصون می­کند. روزی سربازان دنبال او می­گردند ولی او نمی­تواند بوسیله سم خودکشی بکند، در نهایت به دست سربازان به شیوه فیزیکی(درد زیاد) کشته می­شود. تلاش وی برای پادشکنندگی این جا اثر معکوس دارد.

پزشک معالج به شما توصیه می­کند که ورزش کنید تا قوی بمانید. در جایی دیگر اما می­گوید که آنتی بیوتیک مصرف کنید تا بیمار نشوید.

طبق گفته نسیم، ما اغلب در پیاده سازی یک مفهوم شناخته شده در ذهن مان در مکان های متفاوت ناتوان هستیم.

کارمند بانک می­گوید نمی­تواند که چمدانش را بلند کند ولی کمی بعد در باشگاه بدنسازی وزنه های چند برابر سنگین تر را گاها راحت بلند می­کند.

خب به نظرم خیلی مطالب درهم شد و شاید رشته بحث از دست­تان خارج شده باشد.

دویچر-زبان شناس- می­گوید در دوره ای که هومر می­زیست، خیلی از رنگ ها معنی نداشتند. یعنی آن رنگ را می­دیدند ولی در بیان و کلام وجود نداشت. مثالی که نسیم می­زند: دریایی به تاریکی شراب

بنظرم به­عنوان نتیجه گیری باید بگویم که برای بقا باید حدی از ریسک ها و شرایط سخت وجود داشته باشد. اگر می­خواهیم رشد کنیم، باید در حد کنترل شده ای در شرایط سخت و تنگنا باشیم. همانطور که تحقیقات نشان می­دهد ما در محدودیت های قابل کنترل، رشد بهتری داریم تا شرایط آزادی کامل.

دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که مقاله­ای می­خواندم که میگفت سطح درآمد با رضایت خاطر و درکل شادمانی رابطه ای خطی ندارد، بلکه وجود رفاه تا اندازه­ای باعث شادمانی می­شود ولی اگر از آن بیشتر شود، منجر به افسردگی و غم می­شود.

پادشکنندهرشدزندگینسیم نیکلاس طالبماهد توسلی
https://mrtavassoli.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید