بریدهای از کتاب «انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر» اثر یووال نوح حراری
زندگی راحتتر به محنت بیشتر منجر شد، و این آخرین بار نبود. این همان چیزی است که امروز برای ما هم رخ میدهد. چه تعداد از جوانان فارغالتحصیل دانشگاهها در شرکتهای بسیار فعال کارهای سخت و پرزحمت به عهده گرفته، و با خود عهد کردهاند که سخت کار خواهند کرد تا پولی به دست آورند که بتوانند در 35 سالگی از کار کناره بگیرند و به آرزوهای واقعی خود جامۀ عمل بپوشانند؟ اما به این سن که میرسند، آنچه دارند وام مسکن کلان است و فرزندانی که به مدرسه میروند و خانهای در حومۀ شهر که داشتن دو اتومبیل را برای خانواده ضروری میکند، و این احساس که زندگی بدون وجود نوشیدنی خوب و مسافرت لوکس خارج از کشور ارزشی ندارد. آنها قرار است چه کار کنند؟ به گذشته برگردند و به ریشهیابی آنچه روی داده است بپردازند؟ نه! تلاش خود را دو برابر خواهند کرد و به بردگی ادامه خواهند داد.
یکی از قوانین سفت و سخت تاریخ این است که تجمل به ضرورت بدل خواهد شد و بذر الزامات جدیدی را خواهد کاشت. وقتی کسی به یک کالای تجملی خو بگیرد، آن را حق مسلّم خود خواهد دانست و از آن پس بنای زندگی را بر آن شیوه خواهد گذاشت. نهایتاً به جایی میرسد که دیگر نمیتواند بدون آن زندگی کند. بگذارید به یک نمونۀ آشنای دیگر از زمان حاضر اشاره کنیم. در طی چند دهۀ اخیر، دستگاههای بیشماری اختراع کردهایم که در وقت صرفهجویی میکنند و قرار است زندگی را برایمان آسانتر کنند – مثل ماشین لباسشویی، جاروبرقی، ماشین ظرفشویی، تلفن، تلفن همراه، کامپیوتر، ایمیل. قبلاً نوشتن یک نامه و نوشتن آدرس و زدن تمبر روی پاکت پستی و انداختنش در صندوق پست وقت زیادی میگرفت. روزها و هفتهها، شاید حتی ماهها، زمان میبُرد تا جوابی دریافت کنیم. الآن میتوانیم نامۀ خود را به سرعت باد به آن سوی کرۀ زمین ایمیل کنیم و (اگر مخاطب آنلاین باشد) یک دقیقه بعد جواب را هم دریافت کنیم. به این ترتیب، زحمتمان کمتر شده است و در وقت هم کلی صرفهجویی کردهایم، ولی آیا زندگی آسودهتر شده است؟
متأسفانه خیر. در عصر نامههای پستی قدیمی مردم وقتی نامه مینوشتند که حرف مهمی برای گفتن داشتند. به جای اینکه هر چه را بلافاصله به ذهنشان میرسید روی کاغذ بیاورند، با دقت بیشتری دربارۀ حرفی که میخواستند بزنند و شیوۀ بیانش تعمق میکردند. توقع دریافت پاسخی با همان دقت و توجه را هم داشتند. اکثر مردم فقط معدودی نامه در ماه رد و بدل میکردند و معمولاً خود را تحت فشار نمیدیدند که بلافاصله هم جواب بدهند. امروزه، من روزانه دهها ایمیل از دیگران دریافت میکنم و همه هم توقع پاسخ فوری دارند. ما گمان میکردیم که داریم در زمان صرفهجویی میکنیم، ولی به جای آن سرعت ماشین زندگی را به ده برابر رساندیم و اوقات خود را مملوّ از تشویش و بیقراری کردیم.
داستان دام تجملات پیام مهمی با خود دارد. جستجوی بشر برای زندگی راحتتر نیروهای عظیمی را برای تغییر آزاد کرد که جهان را به شکلی دگرگون ساخت که هیچکس پیشبینی و آرزویش را نکرده بود.
انسان خردمند (تاریخ مختصر بشر)
نویسنده: یووال نوح هراری
مترجم: نیک گرگین
ناشر: نشر نو