معرفی و بررسی کتاب «گئورگ زیمل» اثر دیوید فریزبی
بعید است کسی علومانسانی را جدی پی بگیرد و مقالاتی از گئورگ زیمل (1858-1918) نخواند. زیمل جزو اندیشمندانی است که هر کدام از علومانسانی را دنبال کنیم بالأخره با او ملاقات خواهیم کرد. در قارۀ علومانسانی از هر طرف که برویم، عاقبت به وی برمیخوریم، گویی که در ملتقای همۀ آن رشتهها نشسته یا در جایگاهی بر فراز همۀ آنها ایستاده است.
باری، وقتی کسی به سراغ مقالهای از زیمل میرود درخشش آن نوشته میتواند او را کور کند؛ زیرا بهقدری جذاب است که خواننده دچار این پندار میشود که این مقاله مستقل و خودبسنده است. و البته وقتی به سراغ مقالۀ بعدی هم برود، باز دچار همین احساس خواهد شد. و اگر به همین منوال پیش برود، در نهایت به این نتیجه میرسد که نوشتههای زیمل جزیرههای جدا از هم هستند. عنوان و موضوع و مضمون آنها نیز به چنین تصوری دامن میزند.
مقالات زیمل موارد بسیار متنوع و متکثری را شامل میشوند: شهرها (برای نمونه، رُم، ونیز، فلورانس)، هنرمندان (برای مثال، دانته، میکلانژ، رامبراند، رودن)، عواطف (مثلاً شرم، شوق، عشق، بدبینی، حرص، طمع) تیپهای شخصیتی (همچون غریبه، ولگرد، روسپی، فقیر، خسیس)، کنشهای میانفردی (خوردن، لاس زدن، ارتباط چهرهبهچهره و...)، امور نامتعارفی مثل مُد، منظره، در، پل، ویرانه، و حتی قاب عکس. همۀ اینها غیر از موضوعات و مسائل متعارف جامعهشناسی هستند که زیمل بهتفصیل آنها را کاویده است.
اما با وجود این تنوع و تکثر حیرتانگیز، نوشتههای زیمل جزیرههای جدا از هم نیستند. همۀ آنها بر اساس مبنایی اصلی به هم مرتبط، بلکه چفتوبست میشوند. این کتاب همین را به ما نشان میدهد. به عبارت دیگر، این کتاب نخ تسبیح اندیشههای زیمل را به دستمان میدهد تا در هزارتوی آثار و افکار وی گم نشویم و راه خود را پیدا کنیم. خوشبختانه نویسنده یک زیملشناس درجهیک است. به تعبیر دقیقتر، تخصص اصلی دیوید فریزبی زیملشناسی است و برخی از مهمترین آثار او را نیز به انگلیسی برگردانده یا ویرایش کرده است. به همین دلیل، با مهارت و تسلطی کمنظیر دستمان را میگیرد و ما را به سیری دقیق در لابهلای آثار و افکار زیمل میبرد تا با روح کلی و بینش جامعهشناختی او آشنا شویم.
کتاب بخشهای زیاد و متنوعی دارد اما در پنج بخش کلی چیده شدهاند. پیش از همۀ آنها یک پیشگفتار مفصل قرار دارد که در آن، فریزبی مفاهیم پایهای تفکر زیمل را توضیح میدهد؛ از همه مهمتر، جامعه، جامعهشناسی، فرم و انواع آن، مدرنیته و مدرنیتۀ شهری. پس از آن، در بخش اول، «مقدمه»، به ارزش، اهمیت و اثرگذاری زیمل اشاره میکند.
فریزبی در بخش دوم، «زندگی و پسزمینه»، اولاً به بسط و دگرگونی کار و تخصص زیمل میپردازد؛ ثانیاً معاصرانش و فضای شهر برلین در آن روزگار را معرفی میکند؛ ثالثاً روی آوردن زیمل به مدرنیته را توضیح میدهد. فصل سوم، «مبانی جامعهشناسی»، به این مسئله اختصاص دارد که چه شد زیمل به سراغ جامعهشناسی رفت، و البته چگونه. در بخشهای قبلی متوجه این نکته میشویم که تحصیلات زیمل نه در زمینۀ جامعهشناسی، بلکه در حوزۀ فلسفه و روانشناسی بود. پس چگونه چنین کسی چنان در اعماق جامعهشناسی فرو رفت که جزو پدران بنیانگذار آن شد؟
بخش چهارم، «آثار زیمل»، از چهار بخش تشکیل شده و مفصلترین بخش کتاب است، چون تقریباً نیمی از آن را در بر میگیرد. در ابتدا فریزبی به مراحل آغازین روی آوردن زیمل به جامعهشناسی و درگیر شدنش با آن میپردازد. در سه بخش بعدی به ترتیب این سه کتاب اصلی و بزرگ و حجیم زیمل را بررسی میکند:دربارۀ تفکیک اجتماعی، فلسفۀ پول و جامعهشناسی. البته هر جا لازم باشد به دیگر نوشتههای زیمل نیز ارجاع میدهد؛ نهفقط کتابها، بلکه حتی مقالات او، مثل مقالۀ مشهور کلانشهر و حیات ذهنی. انتخاب فلسفۀ پول در میان آن دو کتاب شاید کمی عجیب به نظر برسد. اما در واقع چنین نیست، و میبینیم که یکی از اصلیترین آثار جامعهشناختی اوست.
در بخش پنجم و پایانی، «به سوی درک و تصوری جدید»، فریزبی میکوشد تصویری جدید از زیمل و جامعهشناسیاش ترسیم کند. برای این منظور رابطۀ زیمل با جامعهشناسان معاصر، جامعهشناسی مارکسیستی و جامعهشناسی آمریکایی بررسی میشود. نویسنده در این بخش، علاوه بر لوازم و دلالتهای پنهان، ابعاد کمتر شناختهشده و خصوصیات دیدهنشدۀ زیمل را برجسته میکند.
در کل، این کتاب برای آشنایی عمیق با جامعهشناسی زیمل احتمالاً بهترین اثر در زبان فارسی باشد؛ روشنگر و نسبتاً جامع، اما دشوار البته. زیرا اندیشههای زیمل ذاتاً دشوارند. بهعلاوه، پیشفرض مطالعۀ این کتاب آن است که خواننده فضای کلی جامعهشناسی را بشناسد تا جامعهشناسی زیمل را بهتر و عمیقتر دریابد. لذا خوانندهای که چنین پیشزمینهای را ندارد، در خواندن این کتاب درمیماند. اما کسی که این مسیر را طی کند، به دستاورد مطلوبی میرسد که عبارت است از یک بینش جامع به امور اجتماعی. این امر ریشه در نوع نگاه زیمل به جامعه دارد.
از نظر زیمل هر جا پای سه نفر – من و تو (ما) و او (دیگری) – در میان باشد، جامعهای شکل میگیرد. همینکه رابطه از چارچوب من-تو خارج شود و پای شخص سوم، «دیگری»، به میان آید، آنجا با جامعه مواجهیم. طبیعیست که در این وضعیت، کنشهای متقابلی میان آنها شکل بگیرد. این کنشها، فارغ از محتوایشان، فرم یا صورتی دارند. بررسی فرم این کنشهای متقابل کارویژۀ جامعهشناسی است. چنین مبنایی باعث میشود که دامنۀ جامعهشناسی بسیار گسترده شود و موضوعات مورد بررسی آن بسیار متنوع. بر همین اساس است که زیمل میتواند، برای مثال، بهتفصیل دربارۀ پول و لاسیدن و رشوهخواری بحث کند.
بهطور کلی، تأملات زیمل در باب مسائل انسانی بهقدری ژرف، و نگاهش به امور اجتماعی بهقدری نافذ است که میتوان او را اندیشمندی پیشگو لقب داد. ژرفاندیشیهای وی در وضعیت جدید زمانهاش، لوازم و پیامدهایی میدید که چند دهه بعد به منصۀ ظهور رسیدند. هنوز هم فقط با خواندن نوشتههای زیمل میتوانیم برخی از جنبههای مدرنیتۀ شهری را متوجه شویم. اما خواندن آثارش کار راحتی نیست. بسیاری، بلکه بیشتر آثار زیمل هم به فارسی برگردانده نشدهاند. حداکثر دوسه کتابش به فارسی ترجمه شده و مابقی مجموعه مقالات اوست که به صورتهای گوناگون در کتابها و مجلات منتشر شدهاند. متأسفانه زیمل در بسیاری از کتابهای جامعهشناسی نیز مغفول مانده، طوری که از او حتی نامی هم به میان نیامده است. خود او نیز سرنوشت جامعهشناسیاش را پیشبینی کرده بود:
«میدانم که بدون وارثان معنوی از دنیا خواهم رفت و این چیز خوبی است. میراث من، همچون پول نقدی خواهد بود که میان انبوهی از وارثان تقسیم خواهد شد، و هر کدام از آنان سهم خود را به کاری خواهد بست که با سرنوشت خود او سازگار باشد؛ کاربردی که دیگر دِین خود را به میراث اصلی نشان نخواهد داد.»
در عوض، این کتاب همۀ این کاستیها را تاحدی جبران و دِین دیگران را به زیمل آشکار میکند.
گئورگ زیمل
نویسنده: دیوید فریزبی
مترجم:جواد گنجی
ناشر: گام نو