معرفی کتاب «نظر به درد دیگران» اثر سوزان سانتاگ
گونتر گراس، نویسندۀ نوبلیست آلمانی، در جایی از رمان مشهورش، طبل حلبی، میگوید: «در این دنیا چه چیز، کدام رمان است که حماسهای به وسعت یک آلبوم عکس بسراید؟» اگر این سخن گراس را قبول داریم، کتاب سوزان سانتاگ (1933-2004) را بخوانیم. اگر هم قبول نداریم، باز هم این کتاب را بخوانیم تا به ارزش، اهمیت و اثرگذاری عکسها پی ببریم.
در ابتدا بگویم که صرفنظر از این دیدگاه، این کتاب بهخودیخود کتاب بسیار خوبی است. ظاهرش چیزی را نشان نمیدهد (شاید هم ظاهرش حقیقت را وارونه نشان دهد!)، اما کتابی فوقالعاده است. لازم نیست که یک شاهکار حتماً پانصد صفحه داشته باشد؛ یک کتاب کوچکِ صدوپنجاهصفحهای نیز میتواند اهمیتی در همان ابعاد داشته باشد، مثل همین اثر. نهفقط موضوع این کتاب مهم است، بلکه پر است از نکات دقیق و درخشان. در واقع، این کتاب مجموعه تأملاتی است عمیق و حسابشده که مضامینشان تنوع زیادی دارد. خانم سانتاگ با چیرهدستی توانسته صورتی منسجم و پیوسته به آنها بدهد و در قالب یک اثر درخشان ارائه کند. موضوعِ محدود و مشخص، و نیز زاویۀ دید منحصربهفرد باعث شده که این کتاب از وحدتی یکپارچه برخوردار شود. اما موضوع این کتاب چیست؟ بهطور خاص و خلاصه: تماشای درد انسانهای گرفتار جنگ و خشونت از طریق عکس.
مسئله این است که در جهانْ قساوت کم نیست و اِعمال هر قساوتی دردی به کسی یا کسانی وارد میکند. جنگ، خشونت، قساوت و جنایت منجر به درد میشود. بیشتر اینها هم به شکل تصویر درمیآید. اساساً امروزه خشونت را در قالبی تصویری میبینیم، بهویژه عکس. و این عکسها بالأخره از جلو چشمان ما سر درمیآورند. ما نیز به آنها نگاه میکنیم. سوزان سانتاگ با سبک ادبی و نثر هنرمندانۀ خاص خود میگوید:
«به نظّاره نشستنِ فجایعی که در کشوری دیگر در حالِ وقوعاند از جمله نابترین تجربههای دورانِ مدرن است، پیشکشی که بیش از یک قرن و نیم کارِ گردشگرانِ حرفهای و متخصصی که ملقب به خبرنگارند به ما ارزانی داشته و دائماً هم بر مقدارِ آن افزوده میشود. حالا دیگر جنگها صوت و تصویرِ اتاقِ نشیمنها هستند. اطلاعاتِ مربوط به رویدادهای سرتاسر دنیا، که به آن "اخبار" میگویند، صحنههای درگیری و خشونت را به تصویر میکشند – شعارِ مقدسِ روزنامههای جنجالی و برنامههای خبریِ بیستوچهارساعته این است: "از خون بگو تا چون کنند" – که بیننده در واکنش به تماشای این نگونبختیها یا دل میسوزاند، یا خونش به جوش میآید، یا به هیجان میآید، یا تأیید میکند.»
با این اوصاف، فراگیر بودن خشونت و قساوت در دنیا بهعلاوۀ ریختهشدن آنها در قالب تصویر، باعث میشود که این کتاب را نوعی دنیاشناسی انتقادی به شمار آوریم. مسئلۀ مهم و اصلی این است که ما واقعاً در این تصاویر چه میبینیم؟ و از همه مهمتر، از این عکسها چه میفهمیم؟ به عبارت دیگر، مقصود این است: درک اینکه عکسها چه چیز را نشان میدهند، و آنچه را نشان میدهند چگونه بفهمیم. سانتاگ هر دو پرسش را بهتفصیل بررسی میکند و پاسخ میدهد.
او برای پاسخ، بلکه فهم مسائل، از اخلاق، هنر، فلسفه، سیاست، فرهنگ، روانشناسی فردی و اجتماعی بهره میبرد. به عبارت دیگر، در این کتاب بررسی و فهم انتقادی عکسهای مربوط به جنگ و خشونت را میآموزیم، و این آموختن در چارچوب یک دانش مشخص محدود نمیشود، بلکه مستلزم استفاده از دانشها، رشتهها و نظریات گوناگون است. چراکه عکس آنچنان غنی و پرمایه است که از حد و حدود هر دانشی برمیگذرد، بهویژه اگر محتوای آن چیزی همچون رنج جانکاه یک انسان باشد.
درد به قالب تصویر درمیآید و «ما» به آن نگاه میکنیم. ولی این نگاه کردن به این سادگیها نیست. اگر حواسمان نباشد، چهبسا چیزهای زیادی را درک نکنیم یا حتی آنچه را رخ داده نبینیم و آنچه را رخ نداده واقعی بپنداریم. آن را اساسی غلط بفهمیم. فهم عکسهای راجع به خشونت کار هر کسی نیست و نیاز به هوشمندی دارد. مشکل اصلی این است: عکس آنگونه که مینماید نیست. ولی چرا اینطور است؟ زیرا در اینجا بهطور کلی سه مؤلفه وجود دارد که هر کدام بهشکلی عکس را دستکاری میکنند: عکاس، بیننده و خود عکس.
عکس محصول یک سوژۀ عکاس است و محصول سوژه نمیتواند آغشته به سوبژکتیویتهاش نباشد. بهعلاوه، عکس زاویۀ دیدی دارد که باعث میشود نظریات و پیشفرضهای متعددی به درون عکس سرازیر شود. لذا هیچ عکسی کاملاً عینی نیست، بلکه سوگیرانه است. در طرف مشاهدهگر هم وضع بهتر از این نیست. عکس در نهایت، برای بیننده، تصویر محض نیست، بلکه برای هر کسی همراه با تفسیر بازتولید میشود. هر کسی عکس را یکجور میفهمد. لذا هر کسی عکس را یکجور میبیند. اضافه بر همۀ اینها خود عکسها نیز سالم نیستند. امروزه با توجه به امکان دستکاری بسیار زیاد عکسها، مواجهۀ ما با تصاویر باید خیلی خیلی انتقادی باشد. سانتاگ در این کتاب نشان میدهد که بسیاری از عکسهای مشهور دنیا در زمینۀ جنگ و خشونت تقلبی هستند.
اما این کتابِ خیلی خوب، مثل هر کتاب خیلی خوب دیگری، فایدهاش بیش از موضوع آن است و چیزهایی را تعلیم میدهد که چهبسا اصلاً مقصود نویسنده نبوده است. پس از خواندن این کتاب نهفقط عکسهای جنگ و خشونت، بلکه بهطور کلی تصاویر را جور دیگری خواهیم دید. مواجهۀ انتقادی با امر تصویری منحصر به عکسهای جنگ و خشونت نیست. در جهانی که واقعیت بهصورت تصویر درمیآید، اگر نتوانیم مواجههای انتقادی با تصاویر داشته باشیم، شناختی پرت و معیوب از جهان خواهیم داشت و به شکل بدی فریب خواهیم خورد. البته خوانندۀ هوشمند بهراحتی میتواند مطالب را به فیلم و کلیپ هم تعمیم دهد. چراکه مباحث و دیدگاههای سانتاگ بهقدری پخته و فشرده است که باعث میشود از جهت معنایی دلالتهای متعددی داشته باشد؛ دلالتهایی در باب هر نوع امر بصری. خوبی کتاب این است که نویسنده از ابتدا تا انتهای کتاب همیشه یکراست به دل موضوع میزند؛ نه مقدمه میچیند و نه به حاشیه میرود. شاید به همین دلیل بتوان آن را پختهترین اثر او هم به شمار آورد. عجیب هم نیست، چون این اثر آخرین کتابی است که سوزان سانتاگ قبل از مرگش نوشته بود.
نظر به درد دیگران
نویسنده: سوزان سانتاگ
مترجم:احسان کیانیخواه
ناشر: نشر گمان