
البته کتابهای خیلی خوب، و البته برای علاقمندان؛ وگرنه دیگران حتی برای بهترین کتابها نیز پشیزی ارزش قائل نیستند. این سؤالی مهم، اساسی و تأملبرانگیز است. این سؤال بزرگ پاسخی بزرگ میطلبد، پاسخی چندلایه و چندشاخه. در اینجا به یک مورد اشاره میکنم که ربط مییابد با نحوههای زیستن، سبکهای زندگی و همانند اینها.
عموم انسانها زندگی را فرآیند و فعالیتی میدانند که غایت مطلوب و نهاییاش «داشتن» است. از نظر آنان، فعالیتهای زندگی باید معطوف به تملک و تصاحب و داشتن چیزهایی شود؛ تو بگو چیزهای خوب. بر این اساس، هرچه اشیاء و امکاناتی بیشتر داشته باشیم، زندگی پربارتری خواهیم داشت. در یک کلام، داشتن بیشتر، زندگی بهتر. به همین علت است که عموم افراد در پی زندگی لاکچری هستند. چراکه زندگی لاکچری اوج و نهایت زندگیِ داشتنمحور است، زیرا زندگی لاکچری بهمعنای داشتن لوکسترین اشیاء و بهترین امکانات موجود است.
اما زندگی میتواند شکلی دیگر هم داشته باشد. چراکه انسان موجودی نیست که صرفاً با داشتن اشیاء و امکانات بهطور کامل ارضا شود. انسان موجودی است که، علاوه بر «میل به داشتن»، «میل به معنا» نیز دارد، زیرا انسان موجودیست که از آگاهی برخوردار است. آگاهی بُعدی جدی و قوی در هستی انسان است، بهطوری که بسیاری از فیلسوفان تاریخ و فرزانگان فرهنگهای مختلف اصل و اساس انسان را همین آگاهی دانستهاند. و آگاهی طالب معناست. در نتیجه، انسان بر اساس چگونگیِ هستیِ خود تشنه و والۀ معناست. زمانی که آگاهی انسان فعال شود، تا به معنایی درستوحسابی نرسد، آرام نمیگیرد. پس نوعی زندگی را میتوان تصور کرد که غایت و مطلوب نهاییاش «معنا» باشد. در این نوع زندگی، انسان در پی معناست و طبیعیست که هرچه معنا عالیتر و عمیقتر باشد، مطلوبتر است. در این حالت، کیفیت زندگی در گرو کیفیت معنا خواهد بود.
اینک میتوان پرسید که بهترین، والاترین، زیباترین، عالیترین و عمیقترین معانی کجا هستند؟ پاسخ روشن است: در کتابها، کتابهای خیلی خوب. کتاب منبع و منشأ معناست. ارزشمندترین معانی در کتابها ثبت و ضبط میشوند و همانجا لانه میکنند. اگر هم در جایی یا از کسی معانی متعالی بهدست آوریم، چون نیک بنگریم، از کتابهای خیلی خوب سرچشمه گرفتهاند. بیجهت نیست که بعضی از فیلسوفان رمانتیک، البته با کمی اغراق، گفتهاند که «شأن وجودی هر چیزی در جهان به این است که به یک کتاب ختم شود.» اگر زندگی از این نوع باشد، آنگاه شناخت، داشتن و خواندن کتابهای خیلی خوب زندگی لاکچری معنوی خواهد بود، زیرا فقط اهل کتاب دستشان به لوکسترین و بهترین معانی موجود میرسد. این است که شیفتگان کتاب از لذتی ویژه و مرموز بهرهمندند که از دسترس دیگران بیرون است.
در پایان به اشارهای بسنده میکنم در باب نوعی دیگر از زندگی. این زندگی نوع سوم، غیر از داشتن و معنا، بر محوریت «بودن» است. در این نوع زندگی، انسان بهدنبال تجربۀ بهترین نحوۀ بودن است؛ گونهای بودنِ غنی و سرشار که تا مغز استخوان هستی انسان رسوخ میکند و او را غرق در بهجت و سعادت میسازد. در این نوع زندگی نیز کتابهای خیلی خوب نقشی مهم ایفا میکنند.