ابتدا گمان میکردند که شهر مدرن، در اصل، موجودیت مکانی خاصی است که پیامدهای جامعهشناختی دارد. اما در دورۀ معاصر، گئورگ زیمل این حکم را وارونه کرد: شهر مدرن، در اصل، موجودیت جامعهشناختی خاصی است که بُعد مکانی دارد. یکی از نتایج مهم نظر زیمل این میشود که شهر هرگز بستر بیطرف انواع فرآیندهای اجتماعی نیست. فرآیندهای اجتماعی در آن دست میبرند و شهر نیز آن فرآیندها را دستکاری میکند.