عارف واصل و کامل ،کمال انسان؛ ظهور حق در خاک، نفس بالغه، ت حید ،یک دور کامل نوری
۹- انسان متشکل از سه عنصر تن و روح و نفس است. تن و روحش دو امانت از خداست که با مرگش از دست می رود که تن به خاک شده و روح هم به سوی صاحبش عروج می کند که می ماند نفس، که عدمیت مفروض و ملزم به وجود است که سراسر نیاز می باشد که کمالش اینست که مظهر اسماء و صفات و اراده خدا شود و ظهور حق در خاک گردد یعنی خلیفه خدا!
۱۰- اینک رابطه این نفس بالغه و واحده و کامله انسان خلیفه با خدایش چیست؟ آیا خودش خداست؟ آیا او خودش را می پرستد؟ آیا او یگانه است و جز خدا نیست؟ و یا هنوز دارای خودی است و خدائی که جمله صفات و اراده و فعل و هوش و حواس اوست؟ اگر چنین است این خود باقی مانده چیست و کیست؟ اینست مسئله همه اولیای الهی و عارفان واصل و خلفای حق!
۱۱ - گویند که عارف کامل، خدای را در خود می پرستد! آری این خودی که خدای را می پرستد چیست و کیست؟ آیا همان عدم نیست؟ منتهی نه عدم بمعنای نابودن بلکه آن خدای عرصه عدمیت و عمای قبل از ظهور و خلقت! آن خدائی که گنجی نهان بود و دوست داشت که خود را آشکار کند و اینک کرده است و خودش را می پرستد و عاشق بر خویش است. زیرا می گوید گنجی نهان بودم و عاشق بر ظهور خود شدم و خلق را آفریدم و خود را آشکار ساختم!
۱۲- پس این خود انسانی بعنوان عارف و خلیفه خدا که ظهور اوست و او را می پرستد همان خدای قبل از خلقت است که خدای پس از خلقت را می پرستد. این همان عدم است که وجود را می پرستد و این اتحاد بود و نبود است! بود نبود!
۱۳- پس باید گفت انسان بعنوان یک مخلوق، عمر مخلوقیتش تا زمانی است که خداوند از وجودش آشکار نشده باشد ولی آنگاه که آشکار شد انسانیت و مخلوقیتش کامل شده و رسالتش به سرمی آید و دوباره به عدم ازلی رجعت می کند و این معاد کامل است و یک دور کامل نوری.
از کتاب عقل الهی ص ۴
استاد علی اکبر خانجانی
#عارف_کامل #انسان_کامل #ظهور
#خلیفه_خدا #عارف_واصل #روح
#نفس