mahboobeh khademi
mahboobeh khademi
خواندن ۴ دقیقه·۷ سال پیش

زشت ترین قورباغه


اگه ازتون بپرسن سخت ترین کار دنیا چیه؟ چی جواب می دید؟
می دونم که هر کس بسته به شرایطی که داره یه چیزی میگه، مثلا از یه دانش آموز که بپرسی حتما میگه درس خوندن سخت ترین کار دنیاست. یا اگر از یه دکتر بپرسید شاید بگه رسوندن خبر فوت بیمار به عزیزانش و مثالهای دیگه ای که به اندازه ی هر انسان در دنیا وجود داره.
حتما شما هم کتاب " قورباغه را قورت بده" رو خوندید. منم همون اوایل که خیلی سرو صدا به پا کرده بود خوندمش. می دونید که توی این کتاب نقل شده، در شروع هر صبح اولین کاری که باید انجام بدید قورت دادن زشت ترین و بدترین قورباغه تون هست تا بقیه روز خیالتون راحت باشه که مهمترین کارتون رو انجام دادید.

حالا بنظرتون مهمترین کارتون چی می تونه باشه؟ خب مسلما جواب این سوال هم بستگی به شخصی داره که جواب میده و دغدغه هایی که برای شروع روز داره. اما حتما کاری رو انجام می دید که فکر می کنید سخت ترین کار ممکنه است و با انجامش خیلی تغییر توی زندگیتون ایجاد میشه و قبلا مجاب شدید که این مهمترین و بهترین کاری هست که باید انجام بدید. وقتی انجامش می دید و نتیجه اش رو می بینید، پاهاتون رو جلوی بخاری دراز می کنید، از گرماش لذت می برید و با خیال راحت چاییتون رو هورت می کشید.
شاید همینطور باشه. ولی قورباغه من که خیلی زشت و بدقواره هم نیست، اصلا از این کارهای سخت و طاقت فرسا و مهم نیست که وقتی انجامش میدی بتونی یه نفس راحت بکشی و بگی: آخیش! بالاخره انجامش دادم و تموم شد.
قورباغه من جسه بزرگی نداره، انجامش خیلی راحته، شاید مهم هم بنظر نیاد و اونقدر ریزه میزه باشه که جزء قورباغه ها حسابش نکنن. اصلا هم ژن خوب نداره و خوردنش جزء تفریحات لاکچری هم بحساب نمیاد. اما...

به قول مثل معروفی که داریم و میگه : فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!
قورباغه من هم از این ریزه میزه های تیزه! از همونایی که اونقدر پوستشون لیزه که وقتی تو دستت می گیری سر می خوره و می پره یه جای دیگه. از همونایی که از بچگی باهاش بزرگ شدی و کلی هم باهم خاطره دارید، می شناسیش و از اخلاقیاتش باخبری. اصلا باهم رفیق شدین. وقتی صبح ها چشماتو باز می کنی، چشمت به چشمش می افته، با هم سلام و علیک دارید. وقتی موقع قورباغه خوردن هم میشه روت نمیشه تو چشماش نگاه کنی و قورتش بدی. با خودت میگی: من که اینو می شناسم. راحت هم هست. اصلا این کارو بلدم. الان کارای مهمتری باقی مونده و باید اول اونها رو انجام بدم. زشت تر از این قورباغه هم هست، ببین چقدر ناز و گوگولیه! باشه فردا اینو می خورم. و می ذاریش ته صف. ته صفی که انگار هیچوقت بهش نمی رسه.
و اینجوری میشه که این قورباغه هر روز می مونه و تو هر بار که اراده می کنی قورتش بدی، همین داستان ها تکرار میشه.


می دونم که اولویت بندی کارها خیلی می تونه کمک کننده باشه، ولی خب مسلمه که یه سری کارها همیشه از اولویت پایینی برخوردارن و چون همیشه کارهای مهمتر هست، اونها رو می ذارید کنار تا بعدا انجام بدید.

مثال نقض هم زیاد داریم. مثل همین پرداخت قبض. با خودت میگی، همه چی اینترنتی شده دیگه، کار یه دقیقه است، الان وقت نمی کنم. بذار اول اون کارها رو انجام بدم، بعداً قبض ها رو پرداخت می کنم، و اینجوری میشه که مهلت پرداخت تموم میشه و شما باید جریمه هم بدید.


یا مثلا برای من تصویرسازی کردن از اون دسته کارهاست. همه اش با خودم میگم امروز انجامش میدم. ولی بازم میگم، نه بذار اول کارای مهمتر رو انجام بدم، هر وقت اراده کنم می تونم تصویرسازی کنم. اونقدر می گذره و می گذره و قورتش نمیدم که آخرش یه نفر نمونه کار تصویرسازی می خواد و من هول هولکی باید یه کاری انجام بدم و به عنوان نمونه بفرستم یا اینکه کلا قید اون سفارش رو بزنم.


یا حتی تلفن زدن به دوستانم. همه اش می گم یه روز میرم می بینمشون دیگه. ولی این یه روز هیچوقت نمیاد و من می مونم و دوستانی که از دست من ناراحت و عصبانی هستن.
و یا حتی کارهایی که می دونید تا مدت سررسیدش زمان زیادی مونده. هی با خودتون می گید امروز که گذشت، فردا حتما انجام میدم. فردا میشه و می گید، اوه! کو تا 10 روز دیگه. باشه بعدا. من این کارو بلدم و یه روزه هم می تونم از پسش بربیام. ولی خب طبق معمول چون فراموش کردید، ساعت های آخر کاسه چه کنم چه کنم دستتون گرفتید و دارید با کلی التماس از خدا می خواید که کمکتون کنه و این یکی به خیر بگذره. (مثال کلیش بنظرم همین لحظات ملکوتی امتحان و خدایا غلط کردم از ترم بعد می خونم باشه!)


همه اینها رو نوشتم که بگم، گاهی به این قورباغه های کمی خوشگل و نانازی هم توجه کنید. درسته که زیاد زشت نیستن و برای اون روز تاثیرات مهمی هم ندارن، ولی یه روز پاتون روی یکی از همین قورباغه ها میره و لیز می خورید و می افتید زمین! اونوقت دیگه بلند شدن از روی زمین خیلی سخت میشه و با کلی درد و آه همراهه.

چالش 30 روز وبلاگنویسیقورباغه رو قورت بدهمدیرت کارهازمان بندی
معلم، طراح گرافیک، به طور کلی یک شوالیه ی تنها!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید