قرار شد که از این به بعد روزهای چهارشنبه یک پست درباره وصیتهای یک گرافیست بنویسم. این میشه اولین پست!
یکی از سوالاتی که همه طراحها و کلا هرکسی که قصد شاغل شدن داره میپرسه که :
کارمندی یا فریلنسری؟ (حداقل توی حوزه طراحی یکی از سوالهای بنیادیه!)
من تجربه خودم رو میگم:
«من از سال 88 وارد عرصه کار شدم. اولین تجربه من طراحی پوسترهای همایش و نمایشهای حوزه هنری کاشان بود. به این صورت که هر موقع برنامهای داشتن از من میخواستن که طرحی براشون بزنم و با ایمیل ارسال کنم. (یادش بخیر. یه دورهای ایمیل خیلی ارج و قرب داشت) در همین حین هم توی یک عکاسی مشغول بودم و دو شیفت کار میکردم. (تجربه خوبی نبود ولی از حق نگذریم کلی نکته یاد گرفتم.)
وقتی دانشگاه قبول شدم طبیعتا دیگه نمیتونستم سر کار برم. چون شهر دیگهای قبول شدم و باید میرفتم اونجا ولی همچنان اگر برنامهای بود طراحیهای حوزه هنری رو انجام میدادم.
میشه اینجوری گفت که آغاز کار فریلنسری من از همونجا بود.
در مدتی که دانشجو بودم هم کم و بیش سفارش میگرفتم و انجام میدادم. اینکه میتونستم اینجوری پول دربیارم برای من خیلی خوشایند بود.»
«3 سال پیش با خودم گفتم که سالها فریلنسر بودی و دیدی ثمرش را، کارمندی چی کم داشت که یکبار نکردی؟همین موقع بود که تصمیم گرفتم به عنوان کارمند وارد یک سازمان بشم. کارمندی رو طی دو سال و با دو سازمان مختلف امتحان کردم؛ ولی بعد از دو سال در حالیکه رده سازمانی بالایی هم داشتم استعفا دادم و مجدد به صورت فریلنسر مشغول به کار شدم.»
برای جواب دادن به این سوال باید کمی وارد مباحث روانشناسی بشم. سالها پیش با تئوری انتخاب و دکتر گلاسر آشنا شدم. گلاسر یک تست داره به اسم نیازهای اساسی و توی این تست، 5 نیاز اصلی زندگی شما رو مشخص میکنه.
این نیازها شامل:
خب من آزمون رو دادم و نتیجه به این شرح هست:
همونطور که میبینید نیاز به آزادی برای من در اولویت قراره داره و از طرفی نیاز به قدرت هم در من بالاست و به صورت ناخودآگاه در محیطهایی که قرار باشه آزادی عمل نداشته باشم و از کسی دستور بگیرم به شدت افت کارآیی پیدا میکنم.
وقتی نتیجه رو دیدم خیلی با خودم فکر کردم و بیشتر راجع به تجربههای گذشتهام تعمق کردم. هرچی بیشتر بررسی کردم بیشتر متوجه شدم که این مدل برای من درسته و من نمیتونم توی محیطهای کارمندی دوام بیارم.
من توی زندگی آزمون و خطاهای زیادی داشتم. زمانهای زیادی رو صرف کردم تا چیزهای مختلف رو یاد بگیرم. هدف من از به اشتراک گذاشتن این تجربه، این بود که در زمان خودتون صرفهجویی کنید و شاخصهای بهتری برای تصمیمگیری آینده شغلی خودتون داشته باشید. شاید اولین قدم هم این باشه که تصمیم بگیرید میخواید به چه صورت فعالیت کنید. پس اولین وصیت من به شما اینه که تکلیفتون رو باخودتون روشن کنید :)
امیدوارم این مطلب براتون مفید باشه. راستی اگر دوست داشتید تست نیازهای اساسی رو بزنید میتونید از این لینک اقدام کنید.