ویرگول
ورودثبت نام
مَل
مَل
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

هیچ کجا..

هیچکس اینجا نبود .. هیچ صدایی هم نمی آمد .
شاید هم من چیزی نمی شنیدم !
همه جا ساکت و آرام بود ، حتی.. چیزی برای دیدن هم وجود نداشت.. آرام پلک زدم ، اما هنوز هم همانجا بودم ..
حتی حالا حس میکردم هیچ اکسیژنی هم وجود ندارد ، یا شاید هم من ، نفس نمی کشیدم! ..

پی نوشت هایی از افکارات یک لبخند :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید