این تصویر که فردی با چشم های بسته وگوش های ناشنوا در حال فریاد زدن و با انگشت سبابه در حال تهدید کردن است شاید تصویر دور از انتظاری برای برخی از مراجعین به دفتر وکالت نباشد. علی رغم اینکه راههای بسیاری برای حل مسئله وجود دارد اما بسیاری از افراد یا به درستی این مسیرها را طی نمی نمایند و یا اساسا پای در مسیر حل اختلاف از طرق غیر قضایی نمی گذارند.
گاهی احساس می کنم که بیشتر ارزش های اجتماعی فروریخته و یک عصبانیت ناصبور با تمسک به ابزارهای قضایی می خواهدتمام مسائل جامعه را حل کند. همه افراد جامعه در حال محاکمه کردن دیگران هستند. ما مدام در حال ریشه کنی فساد، برخورد با دانه درشت ها، اعدام سلاطین قیر، مرغ، تخم مرغ، پوشک و... هستیم و همچنان حالمان بدتراست ومسائل مان بیشتر. این آش مجازات کردن و حق آدم ها را کف دستشان گذاشتن آنقدر شور شد که چاره ای جز حبس زدایی و ... برای دادگستری باقی نماند.
حجم انبوه پرونده ها و شکایات در دادگستری سبب شده تا اطاله رسیدگی و کاهش در کیفیت رسیدگی به امری طبیعی تبدیل گردد. آن مراجعین ناصبور حالا باید ماهها و بلکه سالها در دالان های دادگستری بدوند تا بتوانند بخشی از ادعاهای خود را به اثبات برسانند و تازه اگر چنین شود با مرحله سخت و دشوار اجرای احکام روبه رو می شوند و گاه اساسا امکان اجرا را از دست می دهند.
اگر چه اصلاح فرهنگ و بازآفرینی ارزش های اجتماعی نیازمند اقدام تمامی ارکان جامعه است اما این امر مانع از این نیست که وکیل آگاه به وضعیت کثیر شکایات، مراجعین را به طرق غیر قضایی حل اختلاف هدایت ننماید. شاید یکی از مهم ترین کارهایی که یک وکیل دادگستری می تواند انجام دهد برحذر داشتن مراجع از طرح دعوی است.
با چند مثال این نوشته را به پایان می برم و ادامه مطلب را در نوشته های بعد دنبال می کنم. چند سال پیش خانمی پس از یک اختلاف خانوادگی با همسر خود اقدام به طرح دعوی طلاق می نماید همسر وی که از دیدن دعوی طلاق شوکه شده بود با لجاجت قدمی برای حل مساله برنمی دارد و دعوی را ادامه می دهد در دادگاه وقتی از خانم علت طرح دعوی پرسیده می شود ایشان می گوید میخواستم ببینم همسرم چقدر مرا دوست دارد و پس از دادخواست طلاق برای اینکه مرا از دست ندهد چکار می کند... در ماجرای دیگری پزشکی از همسایگان همکار وکالتی ام به دفتر ایشان مراجعه کرده بود و با توجه به مشاجره ای که با یکی ازهمسایگان در خصوص پارک ماشین نموده بود اصرار بر طرح دعوی کیفری داشت. مراجع می گفت که هر چقدر هزینه دارد می دهم و مبلغی هم به ضابط قضایی میدهم تا به طرف دعوی دست بند بزند. توضیحات همکارم بر اینکه امکان شکایت کیفری وجود ندارد و جرمی اتفاق نیفتاده و با صبوری و مهارت گفتگو می توانید مشکل پیش آمده را مدیریت کنید هیچ تاثیری بر عصبانیت موکل واصرارش به طرح دعوی نداشت. ایشان با ناراحتی به سراغ وکیل دیگری رفت و علاوه بر وقت، میخواست هزینه سنگینی صرف شکایت نماید اما لحظه ای به رفتار اشتباه خود و اصول یک گفتگوی سازنده فکر نکند.