ویرگول
ورودثبت نام
محمود بادیانی
محمود بادیانی
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

خروجی های یکسان در نظام آموزشی ایران (قسمت دوم)

در نوشته قبلی راجع به این صحبت کردیم که نظام آموزشی ما خروجی های یکسان تربیت می کنه و این موضوع رو تشریح کردیم که اصلا معنی خروجی های یکسان چیه؟

اما در این نوشته قصد دارم تا راجع به دلیل این رویکرد صحبت کنم. البته این نوشته نظر من هست و ممکن هست که درست باشه یا نباشه، ولی گفتنش خالی از لطف نیست.

سال پیش بود که در یک سخنرانی شرکت کرده بودم، موضوع سخنرانی راجع به کسب و کار های نوپا بود، اما به یک باره موضوع به سمت آموزش و نظام آموزشی کشیده شد. یکی از شرکت کنندگان از سخنران پرسید که چرا نظام آموزشی ما به این شکل هست؟؟؟

سخنران پاسخی قابل تامل و کوتاهی داد:" برای اینکه مردم را راحت تر کنترل کنند".

پاسخی که پشت آن حرف های نهفته ای است. برداشت من از این جمله این هست که مردم ایران در نهایت باید در قالب یک سری چارچوب های خاص بزرگ بشن، ما برای این چارچوب ها، فکر کردیم و جواب داریم و در آینده مشکلی برامون پیش نمی آید. یعنی دیدگاه به سمت شکوفایی نیست، بلکه به سمت کنترل کردن هست. یعنی اگر این اتفاق افتاد ما این کارو می کنیم و ....

برای بهتر متوجه شدن موضوع یک مثال میارم. فرض کنید که با همسر خودتون ( یا همسر آینده خودتون ) به خرید میروید. اگر به یک مغازه کوچک بروید، نگرانی چندانی ندارید، چرا که میگوید خب حق انتخاب کمتری دارد و پول کمتری هم خرج می شود. اما اگر به یک فروشگاه بزرگ بروید، همش نگران این هستید که نکند انتخاب های زیاد داشته باشد و جیب شما خالی شود. نگاه این مرد همانند نگاه نظام آموزشی ماست که همیشه نگاه بازدارنده دارد.

اما اگر همان مرد نگاه باز همراه با شکوفایی داشته باشد و از قبل با همسرش تعامل داشته باشد، دیگر نگران چیزی نیست. چرا که میگوید همسرم برای نیاز های من و نیاز های خودش خرید می کند. اینگونه مرد خوشحال میشود.

نگاه بازدارنده نظام آموزشی ما باعث شده تا جلوی خلاقیت ها و شکوفایی ها گرفته شود. زیرا برای این اختلاف سلیقه ها و شکوفایی ها پاسخی درست و مناسب ندارد. از طرفی هم با این دید نگاه نمی کند که این شکوفایی به رشد کشور می انجامد، صرفا میخواد که بازدارنده یک سری اتفاق ها باشد.

عکس ۱
عکس ۱

این نگاه در کوچکترین اجزای نظام آموزشی ما تا بلند بالا ترین ارکانش قابل مشاهده هست. از روپوش های یکسان مدارس بگیرید تا اصرار بر تالیف کتب های قدیمی با دانش قدیمی.

قطعا آسیب این نگاه هم به دانش آموزان و مدارس هست و هم به کشور و مملکت. چرا که هرچه کنترل بیشتر شود، ناهنجاری هم بیشتر می شود. مثال ساده ای رو میزنم:

در مدرسه ی دولتی که من درس می دهم، دانش آموزان لباس های یکسان می پوشند، شلوار های کتان سبز یشمی همراه با پیراهن های سبز یشمی. یک روز یکی از شاگردام از من اجازه گرفت که به سرویس بهداشتی برود. بعد از اینکه برگشت، دیدم که شلوار کتانش رو عوض کرده و شلوار لی پوشیده. دلیلش رو ازش پرسیدم و اون هم گفت که بعد از مدرسه میخواهد جایی برود و نمیخواهد تا با این لباس باشد.

خب این فرد فردا که بزرگتر بشود شخصیت دوگانه ای پیدا می کند. در یک کالبد باید فردی باشد که نظام قبولش دارد و در یک کالبد دیگر باید خودش باشد. این دوگانگی شخصیت باعث اشتباه در تصمیم گیری هایش می شود و قطعا ضربه میخورد.

اما راه حل چیست؟

برای اینکه نظام آموزشی شکوفایی داشته باشیم باید چه اقداماتی انجام شود؟

معلمآموزشدانش آموزدرسمدرسه
یک معلم که دلسوز نظام آموزشی هست و از دغدغه‌های روزمره‌اش می‌نویسد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید