محمود بادیانی
محمود بادیانی
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

آبان ۹۸ و کمپینی که رفت هوا...

این مقاله در تاریخ ۲۹ آبان ۹۸ زمانی نوشته می‌شود که حدود ۳ روز، دسترسی مردم ایران به شبکه جهانی اینترنت بسته شده است. در این مقاله کمی انتقاد و اعتراض چاشنی کار شده است.

اگر این مقاله بدون عکس هست معذرت می‌خوام چون گوگل و گرفتن دیگه، پارسی جو هم که در حال بروزرسانی بود.

هفته پیش طبق معمول که جلسه‌های دوهفته یک بار برگزار می‌کردیم برای مشخص کردن فعالیت‌های آینده و ارزیابی فعالیت‌های گذشته ( طبق روش اسکرام به این جلسات، جلسه اسپرینت گفته میشه)، به این نتیجه رسیدیم که یک کمپین آماده کنیم برای هفته اول آذرماه که منتهی میشه به جمعه سیاه یا Black friday که بتونیم محصولمون رو با تخفیف خوبی به دست مشتری‌ها برسونیم.

برنامه‌ریزی‌ها انجام شد، پلن تولید محتوا و تبلیغات نوشته شده و شروع کردیم به اجرای کمپین.

کمپین از حدود ۲۰ آبان شروع میشد که حدودا ۳ هفته هم ادامه داشت. با چندتا اینفلوئنسر برای تبلیغات صحبت کردیم و خودمونم کلی برنامه ریختیم که محتوایی که درست می‌کنیم چه شکلی باشه و اینا ....

تا اینکه شد پنجشنبه شب و اعلام کردند که از ساعت ۲۴ بنزین گرون میشه و علاوه بر اون سهمیه‌بندی هم آغاز میشه.

خب ما هم گمان می‌کردیم که طبق روال گذشته اعتراضات به سمت پمپ بنزین‌ها سوق داده میشه و چند روزی شهر ممکنه که شلوغ باشه. اما یک اتفاقی افتاد و بدجوری خورد تو برجکمون.

از شنبه شب (یعنی پس فردای اعلام سهمیه‌بندی بنزین) دسترسی به شبکه جهانی اینترنت برای مردم ایران بسته شد و فقط از سایت‌هایی که از هاست‌های ایرانی استفاده می‌کردند می‌توانستید استفاده کنید.

این اتفاق به عقیده من کلی ضرر هم به اقتصاد ایران و هم به وضع معیشتی مردم و هم به زندگی اجتماعی مردم وارد کرد.

من سعی می‌کنم که یه مقداری به این ضررها نگاهی بندازم.

۱- الان وضعیت کمپین ما رو هواست. یعنی من که میخوام کمپین دیجیتال برپا کنم، روی دو کانال بزرگ سرمایه‌گذاری کرده بودم( سوشال و SEO) و با از دست دادن این دو کانال باید به سمت کانال‌های دیگه یعنی تبلیغات کلیکی در سایتها روی بیارم.

۲- همیشه اولین ابزاری که در وبگردی استفاده می‌کردیم گوگل بود، یعنی حتی سایت اداره مالیات رو هم میخواستیم بیاریم، گوگل می‌کردیم و وارد سایت می‌شدیم. الان با این اوصاف که راه ورود به گوگل بسته شده، ۲ راه باقی مونده. یکی اینه که شما آدرس سایت رو بلد باشی و مستقیم وارد سایت بشی، که واقعا این راه خیلی سخته و من خودم شاید به زور بتونم آدرس ۳۰ تا سایت رو حفظ باشم تازه اونم به کمک کش مرورگرم که اینا رو ذخیره کرده. راه دوم هم اینه که از موتورهای جستجوی ایرانی استفاده کنیم که من حداقل اسمشون رو تا حالا نشنیدم جز پارسی جو که اونم در حال بروز رسانی است ولی گویا ۲-۳ تایی هستند. ای کاش حداقل یک بنده خدایی در رسانه ملی میومد به کمک مردم و این راه‌کارها رو جلوی پای مردم قرار میداد.

۳- این روزها به دلیل مورد ۲ که بیان کردم، بازدید سایت‌ها به شدت اومده پایین و خب ۲ دلیل عمده داره، یکی اینکه انگیزه مردم برای وبگردی گرفته شده و خب کانال سوشال و گوگل سایت‌ها هم برای گرفتن ترافیک ورودی بسته شده و هم اینکه مردم به سختی آدرس دامنه‌های سایت‌ها رو یادشون هست. اما از طرفی گمان برده میشه که ترافیک بعضی سایت ها هم بعد از افت شدید مجدد رو به افزایش اما با سرعت کم باشه، به عنوان مثال من که نمیتونم گوگل کنم و سایت‌های خارجی برم مجبور میشم وقتم رو بذارم روی سایت دیجی‌کالا و همش کالاهاش رو نگاه کنم شاید چیزی انتخاب کردم، یا مثلا این روزها ویرگول میتونه خیلی کمکم کنه تا از فضای دیجیتال و آنلاین دور نباشم.

۴- سال ۹۶ همراه با شروع اعتراض‌ها، پیام‌رسان تلگرام هم فیلتر شد. آن زمان موج‌های انتقاد علیه دولت خیلی زیاد شد کسب‌وکار عده‌ای از مردم به خاطر این فیلترینگ به خطر افتاده و تعداد زیادی از کارآفرینانی که در منزل کار می‌کردند و یا کسب‌وکار کوچکی داشتند را از نان خوردن انداخته است، اما با وجود تلگرام طلایی و هاتگرام و پخش شدن تعداد زیادی فیلترشکن به صورت وایرال، به مرور مردم به این پیام‌رسان برگشتند و مجدد از آن استفاده کردند که حتی می‌توان بیان کرد که با وجود فیلترینگ تلگرام، بعضی از رسانه‌ها مانند فارس نیوز و حتی اداره‌های دولتی نیز به فعالیتشان در این پیام‌رسان ادامه دادند.

اما این بار موضوع فراتر از این حرف‌هاست. در سال ۹۶ با نصب یک فیلترشکن به راحتی می‌توانستیم به تلگرام دسترسی پیدا کنیم، اما در حال حاضر نه تنها تلگرام، بلکه اینستاگرام هم که یکی دیگر از ابزارهای رشد کسب‌وکارهاست از دسترس خارج شده و هیچگونه راه‌حل ساده‌ای هم برای دسترسی به آن نیست. از طرفی اگر هم کسب‌وکاری بتواند با ترفندهای مختلف به اینستاگرام و تلگرام دسترسی پیدا کند، دیگر مخاطبی در آن نیست که پیام آن کسب‌وکار را دریافت کند و اینگونه است که بعضی از کسب‌وکارها که تعداد آنها هم اندک نیست، رشد و یا حتی بقایشان به خطر می‌افتد.

۵- من و افرادی که کارشان با سوشال مدیا و یا بزرگتر از آن با شبکه جهانی اینترنت است ( یا ساده‌تر بگویم از این راه پول در می‌آورند) دیگر نمیتوانند فعالیت مفیدی داشته باشند. کار برای متخصصین سوشال مدیا، دیجیتال مارکترها، اینفلوئنسرها، متخصصین SEO، شرکت‌های تبلیغاتی Ad words و امثالهم در شرایط سختی به سر می‌برند و یه جورایی حال بلاتکلیفی دارند که نمی‌دانند سرانجام این داستان چه خواهد شد.

۶- مواقع زیادی بوده که به مشکلی برمی‌خوردم و اولین مسیر برای پیدا کردن راه‌حل برایم، گوگل کردن بود یا حداقل مراجعه به سایت‌های مرجع خارجی. اما اکنون این راه بر ما بسته شده است. خیلی از برنامه‌نویس‌ها برای توسعه برنامه‌هایشان از گیت‌هاب یا گیت‌لب ( اگر اشتباه نگم، چون من برنامه‌نویس نیستم ) استفاده می‌کردند و وقتی با دوستانم معاشرت می‌کنم می‌گویند که الان دستشان در حنا گیر کرده و نمی‌دانند برای تحویل پروژه‌هایشان به کارفرما باید از چه راهی به این منابع دسترسی پیدا کنند.

اگر بخواهم مشکلات این چنینی را بیان کنم، شاید چندین مورد دیگر هم باشد اما خب بیان همه آنها حوصله سر بر می‌شود. اما می‌خواهم موضوع جالب‌تری را بیان کنم.

اعتراض......

همیشه در ذهن خودم مرور می‌کردم که من خودم ( و اکثر مردم ایران به نظر من ) نحوه صحیح اعتراض را بلد نیستیم و در این مواقع چندین اتفاق می‌افتد.

یا اعتراض نمی‌کنیم و همانند انسان های بی‌تفاوت عمل می‌کنیم تا بقیه بیایند ناجی ما شوند و ما را نجات دهند.

یا می‌گوییم اعتراض فایده‌ای ندارد و سعی می‌کنیم با سازگار کردن خودمان نسبت به شرایط حال، وضعیت خودمان را تغییر دهیم که به نظر من این عامل می‌تواند در دراز مدت صدمات زیادی را به صورت اجتماعی و فردی وارد کند که نمونه آن را در پیامک‌های شرکت‌ها این روزها مشاهده می‌کنیم که میگویند" همانند گذشته فلان کسب‌وکار در دسترس است" .

یا اینکه با نشان دادن خشم به هر نحوی که شده میخواهیم اعتراضمان را به شیوه‌های خودمان نشان دهیم ( همانند تربیت کردن پدران که هر کسی شیوه خودش را دارد‌).

و در این سال‌های زندگی که نمونه‌های اعتراض زیادی را دیده ام اما هیچ‌گاه یک اعتراض درست را ندیده‌ام. اعتراضی که بر پایه قانون باشد و تمامی قشرها نسبت ها تمکن داشته باشند و مورد احترام قرار گیرد.

این روزها که دسترسی به اینترنت جهانی قطع شده است من اعتراض علنی از سمت نهادهای مربوطه شاهد نبوده ام. در ذهن خود مرور می‌کنم که مگر نظام صنفی کسب‌وکارهای رایانه‌ای نباید حامی این کسب‌وکارها باشد، پس چرا هیچگونه کار اعتراضی انجام نمی‌دهد؟ چرا این نهاد از کسب‌وکارهای اینترنتی نمی‌خواهد تا آنها هم با امضا کردن نامه یا طوماری به این اعتراض‌ها بپیوندند؟ چرا شرکت‌ها هیچگونه مقاله یا بیانیه ای از خودشان صادر نمی‌کنند؟ و هزار و یک چرای دیگر که در ذهن من بی‌پاسخ مانده است.

در پایان فقط می‌گویم که این روزها در جامعه ما آدم‌های زیادی مثل بادکنک، پرباد و پرادعا هستند. کاش کمی با دانش بیشتری از حقوق شهروندی خودمان زندگی می‌کردیم.


نظراتتون رو آزادانه همینجا مطرح کنید.

اینترنتفیلترینگفیلتراینستاگرامتلگرام
یک معلم که دلسوز نظام آموزشی هست و از دغدغه‌های روزمره‌اش می‌نویسد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید