چیزی که امروز باعث شد این مطلب رو بنویسم تفاوت قیمت یک چیز در چند مغازه بود ، ما توی کسب و کار یه اصطلاحی داریم که نگه داشتن مشتری مهم تر از جذب مشتریه ، وقتی مشتری وارد مغازه می شه یا وارد فضای کسب و کار ما می شه هدف ما باید برگشتن اون باشه و این هدف میسر نمیشه مگر با ارائه محصول خوب و باکیفیت با قیمت عرف بازار یا پایین تر ازعرف بازار ، یا با قیمت بالاتر از بازار و کیفیت خیلی بالاتر از عرف بازار .
کار موقعی خراب می شه که ما محصولی رو با قیمت بازار ولی باکیفیت پایین تر از بازار عرضه می کنیم یا محصولی رو با کیفیت عرف بازار و قیمت بالاتر از بازار عرضه می کنیم این مشکل به وجود نمیاد مگر به سه علت
خوب همیشه طمع کار دست ادم می ده و این جا دقیقا طمع وارد می شه و باعث می شه مشتری های ما بپرن ، اگر خیال کردید که برای به دست آوردن سود بیشتر می تونید محصولی که هزار تومان می ارزه رو هزار و دویست تومن بفروشید سخت در اشتباه هستید ، اتفاقی که میفته بعضی از افراد فقط یک بار از شما خرید می کنن و بعد از مدتی آوازه شما بین مشتری ها می پیچه و فروشتون هر روز و هر روز کمتر می شه
وقتی شما مغازه ای رو اجاره می کنید باید محصولتون این قدر فروش داشته باشه که شما مجبور نشید برای به دست اوردن اجاره مغازه محصولاتون رو گرون تر از قیمت عرفش بفروشید ، اگر مجبورید این کار رو بکنید بهتره اصلا اون کسب و کار رو شروع نکنید
شاید خرید کردن مواد اولیه و یا محصولی که به فروش می رسونید مهم ترین مرحله ی کسب و کارتون باشه ، اگر مواد اولیه یا محصولی که می خواهید بفروشید ر و به قیمت خوبی نخرید ، مجبورید گرون تر بفروشید ، پس اگر توان تهیه مواد اولیه معقول با قیمت خوب رو ندارید لطفا از راه اندازی این کسب و کار منصرف بشید