موسیقی (از عربی) یا موزیک (از زبانهای اروپایی) یا آنچه در پارسی باستان خُنیا گفته میشد، یک نوع از هنر است که مادهٔ اصلی تشکیلدهندهٔ آن، صدا و سکوت است. عناصر اصلی تشکیلدهندهٔ موسیقی شامل زیروبمی (نَواک) (تعیینکنندهٔ ملودی و هارمونی) و ضربآهنگ (ریتم) است. موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان شود.
واژهٔ موسیقی یک وامواژه از زبان عربی است که به ایران و زبان فارسی راه یافته و تلفظ درست آن در عربی «موسیقا» است همانند «عیسی»، «موسی»، «طوبی» و حتی املای «موسیقا» تاحدودی در متون عربی رواج دارد چراکه در عربی دو حرف «ي» (با دو نقطه در زیر) و «ی» (ألف مقصوره، بدون نقطه) تلفظ و کارکرد متفاوت دارند، ریشهٔ اصلی واژه از زبان یونانی و برگرفته از واژهٔ (Mousika) μουσική و مشتق از واژهٔ Μοῦσαι است. براساس مدارک موجود، واژە «موسیقی» و همخانوادههای آن در «مفاتیح العلوم» خوارزمی و رسالهٔ موسیقی اخوان الصفاء دیده میشود که هر دو متعلق به قرن چهارم هجری قمری هستند.
قبل از ورود اسلام به ايران، در زبان فارسی به جای «موسیقی» از «خُنیا» و به جای «موسیقیدان» یا «مُطرِب» از «خُنیاگر» استفاده میشد که با واژگانی نظیر «خونیاک» در پارسی میانه و «هونواک» در اوستایی نیز از آن یاد شدهاست.همچنین واژههایی نظیر «گوسان»، «کوسان» و «رامشگر» نیز برای موسیقیدان و خواننده به کار میرود.
پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفتهاند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام بردهاست ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحهٔ سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز میدانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده است که بخشهای گوناگون و تخصّصی دارد.
صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
سه نظریه زیباییشناسی دربارهٔ موسیقی وجود دا
بسیاری از پدیدههای طبیعی مانند آبشار و وزش باد از میان برگهای درختان و نوای طبیعی موسیقی ایجاد میکنند. پس باید بپذیریم موسیقی پدیدهای است در فطرت آدمی. از آنجاکه موسیقی، یکی از زیر مجموعههای فرهنگ، در همه جوامع وجود دارد، و گاه با افسانهها و حکایتها و احساسات آمیخته شدهاست.
بیش از دوهزار سال است که غرب و شرق به قدرت موسیقی در برانگیختن احساسات اذعان کردهاند. به حدی که کسانی که دغدغه حفظ امنیت دولت را داشتهاند موسیقی را خطرناک تلقّی کردهاند. اما تشریح این امر که موسیقی چگونه چنین تأثیری بر ما میگذارد بسیار دشوار است. فهم دلیل این امر چندان سخت نیست. قدیمیترین و رایجترین نظریههای غربی هنر، هنر را تقلید طبیعت میدانند. اما موسیقی تماماً با این تعریف سازگار نیست. موسیقی قادر به بازنمایی اشکال و رنگها یا توصیف جهان در قالب واژگان نیست و تواناییاش در تقلید اصواتی که در عالم طبیعت وجود دارند سهم بسیار کوچکی است. اما این قالب هنری غیرمفهومی و غیر تقلیدی که مجموعهای از اصوات نظام یافتهاست به نحو معینی تجربیات زیبایی شناسانهای فراهم میآورد که در ابعاد و مراتب مختلف دارای ارزشند.
از سرگرمکنندگی نسبی تا تجربههای زیبایی شناسانهای که به کنه شخصیت راه میبرند و ما را به مرتبهای بی بدیل میرسانند. این هنر از چه نوعی است؟
نظریههای زیباییشناسی موسیقی که به این پرسش پاسخ میدهند در دو گروه کلّی جای میگیرند؛ نظریههای قایل به وابستگی که ارزش زیبایی شناسانه موسیقی را بر حسب روابط آن با امر دیگری خارج از موسیقی تبیین میکنند و این امر معمولاً احساس است.
نوشتار اصلی: موسیقی اسلامی § دیدگاه اسلام به موسیقی
در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب الدین الهیثمی و ابن ابی الدنیا موسیقی را یکسره لهو و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی میکردند. فارابی معتقد بود که موسیقی نمیتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن زیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانستهاست. از آنجاکه دامنه تمدّن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمیگرفت، موسیقی اسلامی نیز با تنوّع و گوناگونی روبهرو بودهاست.
طبق متون تاریخی پیش از حمله اعراب به ایران، زرتشتیان با آهنگهای گروهی یا تک نفره آشنا بودند. طبق آیین زرتشتی خواندن دعاها با آواز تأثیر بیشتری دارد. متن این ترانهها بیشتر از اوستا و گاتاها (منسوب به زرتشت) بودهاند.
سازهای موسیقی
ساز به ابزار نواختن موسیقی گفته میشود.
اگرچه هر وسیلهای را که صدا بدهد میتوان ساز دانست ولی در کل منظور از ساز وسایلی است که صرفاً برای اجرای موسیقی ساخته میشود.
احتمالاً قدیمیترین وسیله تولید موسیقی صدای انسانی است. بعد از آن شاید انواع سازهای کوبهای و پس از آن سازهای بادی قدمت بیشتری دارند. یک قطعه استخوان سوراخ شده مربوط به دوره انسان نئاندرتال را قدیمیترین ساز بادی کشفشده میدانند.
نی از قدیمیترین این نوع است و شامل یک لوله استوانهای از جنس نی بوده که دارای هفت بند و شش گرهاست. نی از دسته سازهای محلی است و تقریباً در تمام نقاط ایران معمول و رایج است.
سرنا ساز دیگری از خانواده آلات موسیقی بادی است که در تمام نقاط ایران معمول است و شامل سرنای بختیاری و موسیقی آذربایجانی و خراسانی است. در ایران این ساز به همراه دهل یا نقاره نواخته میشود. لازم است ذکر شود که نواختن این ساز در نقاط مختلف کشور در مواقع خاصی و به منظورهای مختلف انجام میشود. در لرستان و کردستان با نواختن دهل و سرنا مرگ کسی را خبر میدهند و در شمال به همراهی طناب بازها سرنا نواخته میشود و در آذربایجان غربی، روستائیان در عروسیها حین رقص چوبی، سرنا مینوازند.
کرنا: سازی قدیمی و تاریخی است که در استانهای مختلف ایران به شکلهای متفاوت ساخته و اجرا میشود. مهمترین کرناها، کرنای شمال، گیلان و کرنای مشهد و بختیاری است. این ساز بیشتر در خوزستان و فارس و چهار محال و گیلان مورد استعمال قرار میگیرد.
نی انبان بیشتر در جنوب ایران مورد استفاده قرار میگیرد و در بعضی نقاط ایران آن را " خیک نای " نیز مینامند.
یکی از قدیمیترین سازهای زهی، کمانچه است که اولین شکل ویولون امروزی است. این ساز نقش تک نواز و همنواز، هر دو را به خوبی اجرا میکند. کمانچه سازی ملی است. در تمام استانهای ایران نواختن آن متداول است و بیشتر در میان طوایف لر و بختیاری رواج دارد. این ساز در مناطق مختلف ایران دارای اشکال و فونکسیون گوناگونی است. به عنوان نمونه کمانچه ترکمنی کوچکتر و یک سیم کمتر دارد. امروزه این ساز در گستره آلتو هم مورد استفاده است. از سازهای دیگر میتوان از قیچک نام برد که قژک هم مینامند. این ساز امروزه در گستره باس هم ساخته و نواخته میشود. در این دسته میتوان از چند ساز گمشده در طول تاریخ هم نام برد: دلربا و رباب زهی
بربط سازی ایرانی از خانواده سازهای رشتهای مفید که به آن " العود یا لوت " نیز میگویند. ساختمان این ساز شبیه گلابی است که از درازا به دو نیم شدهاست. دارای کاسهای بزرگ و دستهای کوتاه که در آغاز سه رشته سیم داشتهاست. ابعاد ذکر شده از بربت در کتب قدیم با عود امروزی تفاوت داشتهاست.
رباب، یکی از سازهای زهی است که از چهار قسمت شامل شکم خربزه مانند، سینه، دسته و سر تشکیل شدهاست. سیمهای رباب در قدیم از روده و امروز از نخ نایلون ساخته میشود و مضراب رباب از پر مرغ ساخته شدهاست. این ساز اساساً سازی محلی است و بیشتر در نواحی بلوچستان معمول است و همچنین در نواحی سیستان نیز نواخته میشود.
تار یکی از سازهای زهی اصیل ایران است که یک شکم چند قسمتی و شش سیم دارد. از این گروه سازها، سه تار و دو تار را میتوان نام برد که نوازندگی دوتار در ترکمن صحرا و نواحی خراسان بسیار معمول است. سازهای گلابی شکل در طول تاریخ دچار تکامل و تغییر شدهاند. این تغییر از ساختمان اصلی دوتار؛ در ابعاد گوناگون شروع شده و به سازهای امروزی رسیده است.
گیتار یکی از دیگر سازهای زهی با ریشهٔ اسپانیایی است که انواع مختلف، چهار سیم، شش سیم، هشت سیم، دوازده سیم و… به دستههای گیتار کلاسیک، گیتار آکوستیک و گیتار الکتریک تقسیم میشود. این ساز زهی با پیک یا انگشت نواخته میشود.
از سازهای ضربی معروف ایرانی دهل و تنبک و نقاره در ابعاد و شکلها و کاربردهای گوناگون و دایره ودف و دهلک و کسسر و . . . هستند.
این ساز از استوانه کوتاهی از جنس چوب که قطر دایره آن حدود یک متر و ارتفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر است تشکیل شده و بر دو سطح دایرهای شکل آن پوست کشیده شدهاست. مضرابش دو چوب یکی به شکل عصا و دیگری ترکهای نازک است. دهل سازی کاملاً محلی و بیشتر همراهیکننده با سرناست. در مناطق فارس، بلوچستان و کردستان و خراسان بیش از سایر جاها مورد استفاده قرار میگیرد.
این ساز ضربی که از حلقهای چوبی تشکیل شده که بر یکی از سطوح جانبی دایرهای شکل آن پوست کشیده شدهاست، این ساز را با ضرب سر انگشتان هر دو دست مینوازند. سازی است همراهیکننده با سایر سازها. دایره در حال حاضر در مناطق مختلف ایران مورد استفاده قرا میگیرد مثل خراسان شمالی و آذربایجان و سلیر مناطق. این ساز در موسیقی شهری نیز کاربرد دارد. در بعضی از مناطق ایران اشکال غیر گرد نیز موجود است. دایره شش و هشت گوش خراسان جنوبی.
طبل یکی دیگر از سازهای ضربی و کوچکتر از دهل است. مضراب دو کوبه چوبی دارد و آن را در مراسم عزاداری در اکثر مناطق ایران مینوازند. میتوان گفت نواختن این ساز طی ۱۰۰ سال گذسته در مراسم عزاداری مرسوم شده و جای دهل را گرفتهاست. نواختن طبل در مناطق غیر شهری ایران رواج کمتری دارد.
تنبک سازی است از پوست و چوب (معمولاً گردو) و از دو قسمت گلویی و استوانهای تشکیل یافته، سطح بالایی آن از پوست و قسمت گلویی آن که با دهانهای گشاد دارد، باز است. تکنیک نواختن این ساز با دو دست و انگشتان به گونهای است که آن را جزو پر تکنیکترین سازهای کوبهای قرار دادهاست.
کاخون (Cajon) لغتی اسپانیایی به معنی «جعبه، صندوق، صندوقچه، کمد کوچک یا میز کشودار کوچک» است که به نوعی ساز کوبهای اطلاق میشود. نوازنده بر روی کاخون مینشیند و با ضربات کف دست و انگشتان که بر روی صفحه جلویی ساز میکوبد، صدایی خاص و زنگ دار تولید میکند.
ساز منحصربهفرد ایرانی که در این تقسیمبندی قرار میگیرد سنتور است. این ساز شامل جعبهای ذوزنقهای است و از ۷۲ رشته سیم سفید و زرد تشکیل یافتهاست.
سنتور اساساً سازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی را داراست و نواختن آن در تمام استانهای ایران متداول است.
سازهای شستیدار سازهایی هستند که برای نواختن آنها از صفحهکلید استفاده میشود. شناخته شدهترین اینگونه سازها پیانو است.