به چی فکر میکنی، اسیر چه بدخلقی چرخ گردون شدی، اما از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان که سر نمازهایم دعایت میکنم، به تو فکر میکنم...
به چشمهایت، به دستانت، به شونههایت که قرار است تکیهگاهم باشند در سفر زندگی، به ضرب آهنگ قدمهایت که قلبم با شنیدن شان به هیجان میاید و تپشهایش محکمتر و مطمئنتر میشود،
به تو که متفاوتی و همان تفاوت مطلوب منی
همنفس عزیزم، یارمطلوبم، دلنوازم
بهت فکر میکنم در شرایط سخت، به تصمیمهایم فکر میکنم، به تو فکر میکنم و چیزهایی که برای رفتار تو نمیپسندم در خودم هم اصلاح میکنم که مبادا تو هم خدایی نکرده به خطر بیوفتی، که مبادا دلت بیجا و هرجا ریش شود، خدا برایم حفظت کنم عزیز دور ماندهام، تنت سلامت و قلبت در عافیت همیشگی