معاون تیم طراحی محصول فیسبوک Julie Zhuo، در سخنرانیای که در دانشگاه استنفورد داشت، سه سوال سادهای که به تفکر طراحی فیسبوک شکل داده رو توضیح داد.
فیسبوک بعد از بررسی شکستها و موفقیتهای محصول، به این جمعبندی رسید که فرایند توسعه محصول باید شامل این سه سوال باشه:
1- سعی میکنیم چه مشکلی از مردم رو حل کنیم؟
2- از کجا میدونیم این یک مشکل یا نیاز واقعیه؟
3- از کجا بفهمیم که این مشکل رو حل کردیم؟
یک طرح مشکل خوب شامل المانهای زیر هست:
ماهیت انسانی، ساده و سرراست – از به کاربردن زبان فنی و یا اصطلاحات مخصوص کسب و کار خودداری کنیم!
نامطمئن در مورد پاسخ – تا تمام سوالات لازم رو نپرسیدیم ادعا نمیکنیم که پاسخ رو میدونیم و در نظر داریم که در شرایط مختلف پاسخ ممکنه متفاوت باشه.
کاربردی، احساسی و اجتماعی -
مثال فیسبوک: من میخوام در مورد علاقهمندیهام با افرادی که علاقه مشترکی با هم داریم صحبت کنم، ولی نمیدونم این افراد رو کجا میتونم پیدا کنم.
چه شواهدی (کمی یا کیفی) وجود دارن که ثابت میکنن این مشکل ارزش این رو داره که برای حل کردنش تلاش کنیم؟ دونستن اینکه یه مشکل چقدر بزرگه میتونه به اولویتبندی کارهای محصول کمک کنه.
مثال فیسبوک: بیش از یک سوم اعضای جدید گروهها از کارت ساده "گروههای که باید عضو آنها شوید" در نیوزفید (News Feed) میاد. از تجدید دیدارهای هم کلاسیهای مدرسه حکایاتی شنیده میشد که از گروههای ساختهشده برای سازماندادن و هماهنگکردن رویدادها و فعالیتها با خبر نیستن. همین موضوع باعث شد تا تیم طراحی به این باور برسه که این یک مشکل اصلی در پیدا کردن گروههاست و نهایتا منجر به ایجاد یک راهحل برای اون شد.
اهداف، معیارها و وقایع مهم (milestone) رو قبل از ارائه هر چیزی به مشتری تعیین کنیم. این به کاهش بایاس شدن ارزیابی نتایج و تاثیرگذاری روی محصول کمک میکنه.
مثال فیسبوک: تیم اهدافی رو در ارتباط با کمک به کاربر برای پیدا کردن گروههای جدید تنظیم کرد (افراد بیشتری به گروهها ملحق بشن) ، ولی این هم براشون اهمیت داشت که مطمئن بشن افراد عضو گروههای درستی میشن. برای اندازهگیری این موضوع، فعالیت کاربر طی چند ماه پس از عضو شدن در گروه مورد بررسی قرار میگرفت.
این سه سوال، قالب سادهای رو ترسیم میکنه که میتونه به فعالیتهای تیم طراحی و توسعه محصول شکل بده و در اولویتبندی کارها به ما کمک کنه. نیاز به فیدبک مداوم از ذینفعان برای پاسخ دادن به این سوالات باعث میشه تا بتونیم جنبه مشتری-محوری و ارزش-محوری محصول رو حفظ کنیم.
ممنون از توجهتون! در صورتی که نظری در مورد این نوشته دارید خوشحال میشم اون رو به اشتراک بگذارید.