این روزا بیشتر به گذشته فکر میکنم.. به یک سال و نیمی که گذروندیم تا برسیم به امروز.. اولش فکر میکردم استارتاپ میتونه یه پروژه باشه هر شب چند ساعتی براش وقت میذاری و به یه محصول تبدیلش میکنی. فکر میکردم برای شروع یه پروژه، ایده تنها چیزیه که ارزش داره و اگه ایده ی خیلی خوبی باشه باید نگران دزدیده شدنش باشی.
ولی گذشت زمان بهم نشون داد خیلی چیزا جوری نبودن که انتظار داشتم..
یاد گرفتم اولین چیزی که برای شروع این راه لازمه، یه تیم خوبه. تیمی که از افرادی با روحیه توانایی های مختلف ولی با هدف مشترک تلاش میکنن از امید و آرزوهاشون اتفاقات خوبی برای تیمشون بسازن.
یه تیم خوب همون قدر که به برنامه نویس خوب و متعهد نیاز داره به یه فرد بیزنسی قوی و با اراده هم نیاز داره. و همون قدر هم به فردی نیاز داره که در زمینه و مارکتینگ تجربه داشته باشه. همونقدر که به افراد محکم و درون گرا نیاز داره، به افراد احساساتی و پر انرژی هم نیاز داره. و در کنار این افراد که نبود هر کدومشون در تیم، میتونه باعث شکستش بشه، وجود افرادی با تجربه در کنار تیم که بتونن به وقتش به عنوان مشاور بهشون کمک کنن یکی از مهم ترین نیاز هاست.
من معتقدم یه روزی تیممون یکی از بهترین تیم های دنیا خواهد بود. چون هر روز داریم یاد میگیریم چطور بهتر باشیم. با گذشت زمان، یاد گرفتیم بیشتر به هم اعتماد کنیم و نتیجه ی کار رو به هم بسپریم. همیشه دنبال یادگیری بیشتر باشیم تا سطح علمی تیم رو بالاتر ببریم. به همه ی ایده های احتمالی اهمیت بدیم و درموردشون با هم مشورت کنیم. توی سختی ها کنار هم باشیم و به هم اعتماد به نفس بدیم.
و در آخر این که همیشه قدر کنار هم بودنمون رو بدونیم. چون مهم ترین سرمایه ی ما، تیم ماست.
