اگر مانگا هم جزو سرگرمیهایتان باشد، حتماً میدانید که درست مثل انیمهها و بازیهای ویدئویی، مانگاها هم ژانرهای متفاوتی دارند. مانگاکاها یا مانگا آرتیستها (نویسندگان مانگای) بسیار مهم و تأثیرگذاری در تمامی ژانرها وجود دارند که اگر بخواهیم همه آنها را نام ببریم، احتمالاً به فهرستی صد نفره میرسیم. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم صرف نظر از ژانر، به سراغ آثار مانگاکاهایی برویم که در صنعت مانگا نقش بزرگی ایفا کردند و به یادماندنی شدند. در این مقاله با مشهورترین مانگاها در جهان آشنا خواهیم شد!
مانگای Homunculus یکی از بهترین مانگاهای ژانر روانشناختی و اثر مانگاکای مشهور هیدئو یاماماتو است. این مانگا در سپتامبر سال 2020 منتشر شده و با فروش بیش از چهار میلیون نسخه از آن در جهان، مورد استقبال زیادی قرار گرفته است. Homunculus شما را به تفکر درباره انسانیت، برابری، ذات و دغدغههای انسانها وا میدارد. با وجود کندی روند داستان، این مانگا بسیار باکیفیت است و عناصر بصری بسیار زیبایی دارد که باعث میشود در طی 166 فصل آن، از خواندنش حسابی لذت ببرید.
در مانگای Homunculus داستان حول محور بیخانمانی به نام Susumu Nakoshi میچرخد که در ماشینی در خیابانی بین یک هتل گرانقیمت و پارکی پر از افراد بیخانمان زندگی میکند. روزی جوانی به او پیشنهاد میدهد تا به ازای دریافت پول در آزمایشی شرکت کند. مرد جوان و دوستش قرار است، روی سوسومو تراپاناسیون کنند یعنی باید طی نوعی جراحی جمجمه او را سوراخ کنند تا تأثیر این کار را روی او آزمایش کنند.
سوسومو ابتدا پیشنهاد جوان را رد میکند. اما در نهایت به ازای ۷۰۰ هزار ین حاضر به این کار میشود. این عمل در ابتدا تأثیر خاصی روی او ندارد اما در ادامه اتفاقات اسرارآمیزی برای او میافتد. سوسومو متوجه میشود که چشم چپش افراد را به شکلهای عجیبالخلقه و هیولامانندی میبیند. جالب اینجاست که هرکسی از دید او، شکل و ظاهر متفاوتی پیدا میکند و این ظاهرهای عجیب و غریب، حالات و احساسات درونی افراد را نشان میدهد.
مانگای Oyasumi PunPun (به معنی شببخیر پون پون)، ژانرهای متفاوتی از دراما تا روانشناختی، زندگی روزمره و حتی کمدی را دربرمیگیرد. این مانگا به قلم اینیو آسانو است، کسی که اولین بار در سال 2001، در رقابت GX در میان مانگا آرتیستها جوان جایزه گرفت. Oyasumi PunPun بین مارس 2007 تا نوامبر 2013 منتشر شده است.
داستان مانگای Oyasumi PunPun درباره بلوغ و واقعیتهای ناخوشایند و ترسناک پا گذاشتن به دنیای بزرگترهاست. این اثر هنری، فضایی واقعگرا را به همراه احساساتی متفاوت به زیبایی به تصویر کشیده است.
داستان حول محور زندگی شخصیت اصلی داستان یعنی پون پون اونودرا میگردد و از بچگی تا بزرگسالی او را روایت میکند. پون پون یک کودک معمولی ژاپنی است که زندگی سختی را پشت سر میگذارد. او در کودکی پس از اینکه پدرش به جرم خشونت علیه مادرش به زندان میرود و مادرش راهی بیمارستان میشود، پا به دنیای بزرگسالان میگذارد.
پون پون که واقعنگر، رمانتیک، گوشهگیر و کم حرف است، با همکلاسی جدیدی به نام Aiko Tanaka آشنا میشود. پس از آن، زندگیش تغییر کرده و سعی میکند همه چیز را به چشم یک آدم بالغ ببیند. او همانطور که در مسیر بزرگسالی قدم برمیدارد، به همراه عمویش که از او مراقبت میکند، با جریانات جدیدی مواجه میشود که منجر به تغییر شخصیتش میشود. این حوادث و تغییرات، درک او را از بزرگسالی و بلوغ شکل میدهد. در ادامه، او باید انتخاب کند که به چه نوع آدم بزرگی تبدیل شود!
مانگای هیولا، در ژانر جنایی، رمزآلود و روانشناختی به قلم Naoki Orasawa به تصویر کشیده شده است. هیولا در سال 1999 برنده سومین دوره از جایزه فرهنگی سالانه اوسامو تزوکا شد و در سال 2000 هم جایزه مانگای Shogakukan را به دست آورد. نائوکی اوراساوا که استاد واقعگرایی در آثارش است، به طرز ماهرانهای تار و پودهای داستان هیولا را در هم میتند و از پس پرده، اتفاقات را به طرز خیرهکنندهای پیش روی مخاطب میگذارد. نبوغ اوراساوا در داستانسرایی و شخصیتپردازی، او را به یکی از مشهورترین مانگاکاها تبدیل کرده و Monster هم یکی از مشهورترین آثار اوست.
این مانگا با داستانی روانشناختی و فلسفی، یکی از بهترینها در ژانر جنایی هم به شمار میرود. Monster در ۱۶۳ فصل، داستان محشری را روایت میکند که پر از پیچش و شخصیتهای بینظیر است و در صدر تمام این شخصیتها، یوهان لایبرت (آنتاگونیست داستان) قرار دارد که از بهترین شخصیتهای منفی تاریخ صنعت مانگا به حساب میآید.
داستان در مورد جراح مغز و اعصاب ماهر، بااستعداد و مشهوری به نام کنزو تنما است که پس از دوران جنگ آلمان، در بیمارستانی در آلمان کار میکند. در پی اتفاقاتی اسرارآمیز، دوقلویی را به بیمارستان میآورند که یکی از آنها پسری است که به دلیل اصابت گلوله به سرش به جراحی نیاز دارد و تنما به جراحی او میپردازد. در همین حین، به او خبر میدهند که شهردار نیاز به جراحی فوری دارد و او باید عمل پسربچه را رها کرده و به سراغ شهردار برود. اما او با این عقیده که “زندگی همه برابر است”، از این فرمان سرپیچی میکند. در نهایت، پسربچه نجات پیدا کرده و شهردار جانش را از دست میدهد. در ادامه، در پی قتلهای مشکوک چند تن از پزشکان بیمارستان، دکتر تنما درگیر جریانات پیچیده و بهتآوری میشود که بهتر است خودتان بخوانید!
وگاباند در ژانر تاریخی، حماسی و هنرهای رزمی، بر اساس رمان بلند “موساشی” نوشته ایجی یوشیکاوا، اقتباسی آزاد از زندگی میاموتو موساشی (۱۵۸۴-۱۶۴۵) است. میاموتو موساشی یک استاد شمشیرزن، فیلسوف و هنرمند مشهور ژاپنی بوده که به خاطر سبک مبارزه خاصش با دو شمشیر و شکستپذیری افسانهایش جایگاه خاصی در فرهنگ و تاریخ و ادبیات ژاپن پیدا کرده. تاکهیکو اینوئه هم بخشی از زندگی تاریخی میاموتو موساشی، این سامورایی اسطورهای را با تخیلات و ایدههای خود در هم آمیخته و اثری جذاب و بینظیر به طرفداران مانگاها و هنرهای رزمی ارائه داده است.
واگاباند در سال 2000 برنده جایزه مانگای Kodansha و در سال 2002 برنده جایزه فرهنگی اوسامو تزوکا شده و با فروش 82 میلیون کپی در سراسر جهان یکی از پرفروشترین مانگاهای تاریخ است. تاکنون 37 جلد از این مانگا منتشر شده اما هنوز به پایان نرسیده است. با وجود وقفهای طولانی، تاکهیکو گفته که واگاباند در بخشهای انتهایی خود است.
شخصیت اصلی داستان Shinmen Takezou جوانی خشن و سرسخت در قرن شانزدهم است. او هم در ظاهر و هم در رفتار خشونت زیادی دارد، طوری که به دلیل همین ذات پرخاشگرش، اهالی روستا از او حسابی میترسند. در نتیجه، او و بهترین دوستش Matahachi Honiden در جستجوی چیزی ارزشمندتر از زندگی روستایی، آن روستا را ترک میکنند. این دو در ادامه در آرزوی کسب افتخارات، به ارتش Toyotomi میپیوندند. اما Toyotomi در مبارزه Sekigahara شکست میخورد و این دو دوست به سختی از این مهلکه جان سالم به در میبرند. سپس، بعد از جدایی آن دو از هم، وقتی شینمن به خانه برمیگردد، به دلیل سابقهاش، به اتهام قتل دوستش تحت تعقیب قرار میگیرد.
او به همین جرم دستگیر و به درختی آویزان میشود تا بمیرد. در همین حین در معبدی در نزدیکی آنجا، فردی به نام Takuan Soho دلش به حال این “فرزند شیطانی” میسوزد و او را آزاد میکند. Takuan برای اینکه Shinmen را از پیگرد قانونی نجات دهد، شینمن را غسل تعمید داده و نامش را به Musashi Miyamoto تغییر میدهد. در ادامه، طی جریاناتی، این جنگجوی جوان به اهمیت و ارزش دوستان صمیمی، تفکر و تأمل درباره خود و ارزش زندگی پی میبرد.
اثر مشهور کنتارو میورا، برزرک نام دارد که تاکنون 50 میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رسیده. Berserk به دلیل خلاقیت و آرت هنری بسیار زیبا و در عینحال هولناک، مورد تحسین منتقدان و طرفداران زیادی قرار گرفت. کنتارو خالق سری مانگاهای ژانر دارک فانتزی است که توانایی چشمگیری در خلق صحنههای جنگی دارد. همچنین تکنیکهای سایهزنی او بسیار قوی است و حسی سورئال را القا میکند. تاکنون انیمهها و فیلمهای بسیاری از این مانگا اقتباس شده است.
متأسفانه کنتارو میورای مشهور در سن ۵۴ سالگی از دنیا رفت. اما قسمت خوب ماجرا برای طرفداران، مصاحبههایی است که پیش از مرگش از او منتشر شده. جالبتر اینکه دوست صمیمی او، موری، که از داستان بزرک خبر دارد قرار است به کمک تیمی نگارش این مانگا را ادامه دهد و به پایان برساند.
داستان برزرک حول محور شخصیت اصلی داستان به نام گاتس در فضایی تاریک و قرون وسطایی و در دنیایی پر از خشونت و سیاهی میچرخد. گاتس مجبور میشود در جنگی نابرابر مبارزه کند و با انتقامگیری با سرنوشت شوم خود روبرو شود. داستان مانگای Berserk سه بخش دارد: گذشته گاتس، عصر طلایی و شمشیرزن سیاه. هر سه بخش آنقدر زیبا کنار هم قرار گرفتهاند که تأثیر عمیقی بر ژانر دارک فانتزی و صنعت مانگا از خود برجای گذاشتهاند. به دلیل پیچیدگیها و جذابیتهای زیاد این مانگا، بیش از این داستان Berserk را برملا نمیکنیم. پس، اگر به ژانر دارک فانتزی و مبارزهای علاقه دارید، این مانگا را به شما پیشنهاد میکنیم!
منبع: پلیپاد تیوی