سال گذشته هوش مصنوعی اصلاً مورد توجه مردم نبود و مدلهای زبانی مثل ChatGPT ظهور نکرده بودند. اما حالا این اتفاق را شاهد هستیم و بهتر میتوانیم با هوش مصنوعی در بازیهای ویدئویی آشنا شویم.
هر عملی که شخصیتهای غیرقابل بازی یک ویدئوگیم انجام میدهند، توسط الگوریتمهایی کنترل میشوند که ما آنها را هوش مصنوعی مینامیم. این الگوریتمها هر چه بهتر بتوانند با انسان تعامل کنند و از سمتی هم واکنش مناسبی داشته باشند، با هوش مصنوعی بهتری مواجه هستیم.
در چندین سال گذشته، مخصوصاً از نسل هشتم بازیهای ویدئویی به بعد، هوش مصنوعی گاهی اوقات در جایگاهی قرار گرفته که تشخیص آن با عملکرد بازیکنان واقعی، اصلاً ساده نیست. برخی از بازیهایی که در ادامه معرفی میکنیم، بهترین هوش مصنوعی را در این صنعت دارند. بنابراین با این مقاله همراه باشد.
سری فیلمهای Alien در جهان بازیها شهرت زیادی دارند. شخصیت اصلی این فیلمها همیشه در حال فرار از دست بیگانگانی به شدت خطرناک، هوشمند و غیرقابل پیشبینی است. زمانی که صحبت از ساخت یک اقتباس ویدئوگیم از این مجموعه شد، امید زیادی برای تجربه یک بازی باکیفیت نداشتیم. همانطور که میدانید تا همین چند وقت اخیر، اقتباسهای اینچنینی معمولاً به یک افتضاح تمام عیار ختم میشدند.
ایلین آیسولیشن نه تنها به این مسیر قدم نگذاشت، بلکه شاید هوشمندترین تکدشمن تاریخ بازیها را هم تقدیم ما کرده باشد. موجود Alien که در فیلمهای این سری به چشم میخورد در این بازی همان ابهت را حفظ میکند. هوش مصنوعی این موجود میتواند صدای بوق دستگاه Motion Tracker شما را از فاصله طولانی تشخیص دهد. دویدن، ایجاد سر و صدا، وقت تلف کردن در یک مکان و خلاصه هر کار دیگری که انجام دهید، توجه او را جلب میکند.
هنوز بعد از گذشت یک دهه، نمیتوانیم نمونه مشابهی را پیدا کنیم که به این صورت ترس را در دست و پای گیمرها تزریق کند. لرزشی که هر فرد از وجود احتمالی Alien در بدن خود احساس میکند، اثبات میکند که سازندگان این بازی هنرمندانی واقعی هستند. حتی در لحظاتی که احتمال وجود این بیگانه بسیار کم است، حس تعلیق آن با شما همراه خواهد بود.
رد دد ریدمپشن 2 افزون بر جنبه فردی، از منظر جمعی هم در حوزه هوش مصنوعی گل کاشته است. تک تک NPCها قابل تعامل هستند و شما میتوانید با آنها صحبت کنید. هر صحبت میتواند عواقب خودش را داشته باشد. این جالب است که شخصیتهای عادی داخل بازی، از مردم روستا و شهر گرفته تا راهزنهای بین راهی، مکالمات شما را به یاد میسپارند.
همچنین یک سیستم افتخار درون بازی وجود دارد که عملکرد شما را رصد میکند. اگر به اصول اخلاقی پایبند باشید و مردم را کمتر آزار دهید، آنها در همه نقاط جهان بازی با احترام بیشتری جلوی پایتان سبز میشوند. در سمت مقابل، اگر یک شیطان کثیف شوید که همه را غارت میکند و هیچ دست و پایی را بدون شلیک نمیگذارد، جامعه هم چهره خبیثش را به شما نشان میدهد.
لحظاتی میرسد که میتوانید به مردم کمک کنید و آنها هم در مقابل، جواب شما را با مهربانی میدهند. مواقع دیگری وجود دارند که مردمانی پستفطرت نمایان میشوند و برخلاف مهربانی شما، حتی اسبتان را هم سرقت میکنند! افزون بر این، حتی یک بار تجربه Red Dead Redemption 2 کافی است تا درک کنید برای کمک به مردمی که در مسیرهای دور افتاده گیر کردهاند، ریسک بزرگی را به جان میخرید؛ ریسکی که بین شرافت و حقارت در دوران است.
نسخه دوم The Last of Us شما را وادار به پرسیدن این سوال میکند. این یک هوش مصنوعی است یا هوش واقعی؟ همراهان شما واقعاً توسط پردازنده خود کنسول مدیریت میشوند؟ دشمنان چطور؟ آنها چگونه با زبان خاصی که برای خودشان طراحی کردهاند، استراتژی میچینند؟ اولین باری که ببینید دستهای از دشمنان با «سوت زدن» به یکدیگر چیزی را خبر میدهند و انسانها برای سگهای کشته شده خود گریه و زاری میکنند، پاسخ این سوال را خواهید گرفت.
این تازه گوشهای از محصول استثنائی استودیو ناتیداگ در صنعت ویدئوگیم است. دشمنان در هر فرصتی سعی میکنند شما را دور بزنند و رویکردهای مختلفی را در پیش بگیرند. گاهی کاملاً دفاعی میشوند، گاهی به یکباره حمله میکنند و گاهی مشخص نیست که در حال انجام چه کاری هستند. حتی ۳ گروه از دشمنان موجود در بازی، اولویتها و سبک مبارزه خاص خود را به نمایش میگذارند.
واکنش، انیمیشن، فیزیک و جزئیات بالای بصری و صوتی، تاثیرگذاری هوش مصنوعی بازی رو دو چندان جلوه میدهد. هر کاری که انجام میدهید یا انجام شدن آن را توسط دشمنان میبینید، شباهت زیادی به جهان واقعی دارد. پرتاب شدن بینقص کسی مورد اصابت گلوله قرار میگیرد، فواره زدن خون و مبهوت شدن سایر دشمنان از چنین لحظهای، دفعه دومی است که به خود میگویید: با یک هوش واقعی مواجه هستم.
بازیهای واقعیت مجازی در اول راه هستند. ما این راه تکذیب نمیکنیم و امیدوار هستیم که شما هم به این حقیقت باور داشته باشید. دلیل هم مشخص است؛ هدستهای واقعیت مجازی اندکی در بازار وجود دارند و همچنین بازیهای VR فکبرانداز چندانی هم به چشم نمیخورند. دقیقاً چرا مردم باید به این بستر علاقهمند شوند؟
هر وقت آثار زیادی مثل Half Life Alyx در بازار VR افزایش پیدا کنند، میتوانیم برای موفقیت این حوزه شانس زیادی را اختصاص دهیم. آخرین نسخه مجموعه Half Life، تعریف واقعی از یک ویدئوگیم بینقص است. بازی مذکور حتی خارج از حوزه واقعیت مجازی هم استانداردهای ژانر خودش را متحول میکند.
یکی از این استانداردها، هوش مصنوعی تحسینبرانگیز تلقی میشود. ولو (Valve)، سازنده بازی، دشمنان Half Life Alyx را بدون در نظر گرفتن ملاحظات کلیشهای VR طراحی میکند. همانگونه که میدانید، سازندگان این بازیها برای جلوگیری از سردرگمی بازیکنان و پنهان کردن کنترلهای سخت، دشمنانی را طراحی میکنند که تفاوت خاصی با سیب زمینی ندارند! این بازی اینطور نیست. در یک چشم بر هم زدن، مبارزهای که به نفع شما در حال تمام شدن است، تبدیل به یک مرگ قطعی میشود.
سال ۲۰۱۷ اولین اشکهای شوق بر گونه طرفداران افراطی ارباب حلقهها جاری شد. Middle-Earth: Shadow of War به یک اقتباس کمنظیر تبدیل شد که اگرچه بینقص نبود اما بزرگترین نقاط قوت آن، امضای کلی سری ارباب حلقهها را در بر میگرفت. ما هم با همین موضوع کار داریم و به خوبی میدانیم که چطور کلنجار رفتن با سیستم «نمسیس» این بازی شما را راضی میکند.
سیستم نمسیس نمود شکوهمندی از ترکیب هوش مصنوعی، روایت و شخصیتپردازی است. اما نمسیس چیست؟ Nemesis بخشی از بازی است که اجازه میدهد برای خودتان دنبال کنندگانی وفادار جمعآوری کنید. این پیروان به دستورات شما گوش میدهند و ساخت یک داستان کاملاً شخصی را برای هر گیمر، ممکن میکنند. یک نکته ظریف در خصوص سیستم نمسیس هم وجود دارد: همه دشمنانی که در آینده شاید به یاران شما تبدیل شوند، به صورت خودکار تولید میشوند و تا به این اندازه هوشمند هستند.
شما با آنها پیکار میکنید و هر بار جملاتی را میشنوید که نشان میدهد که آنها از قبل شما را به خاطر دارند. اگر بخواهید میتوانید انتقام بگیرید و مطمئن شوید که قبل از مرگ، آخرین تصویری که میبینند، چشمهای ترسناک شخصیت اصلی است. ناگفته نماند که این قضیه دو سویه است. دشمنان هم برای انتقام گرفتن باز میگردند. برخی از دشمنان حتی از چنگال فرشته مرگ در این دنیای فانتزی میگریزند تا اجازه ندهند یک نفس راحت بکشید.
منبع: PlayPod TV