سم شپارد یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان، بازیگران و کارگردانان آمریکایی قرن بیستم است. او با آثار متنوع و نوآورانهاش تأثیر زیادی بر تئاتر و سینمای معاصر داشته است. در اینجا به بررسی زندگی، آثار و سبک نوشتاری او میپردازیم:
سم شپارد در 5 نوامبر 1943 در فورت شریدان، ایلینوی به دنیا آمد. نام اصلی او ساموئل شپارد راجرز بود.شپارد تحصیلات خود را در دانشگاه مانت آنتونیو کالج آغاز کرد اما بعد از مدت کوتاهی تحصیل را رها کرد و به نیویورک رفت تا حرفه تئاتر را دنبال کند. شپارد فعالیت تئاتری خود را در دهه 1960 آغاز کرد و به سرعت به یکی از چهرههای برجسته تئاتر آوانگارد نیویورک تبدیل شد. او بیش از 40 نمایشنامه نوشت که بسیاری از آنها به طور گستردهای اجرا شده و جوایز متعددی را کسب کردهاند. یکی از معروفترین نمایشنامههای او «کودک مدفون» است که در سال 1979 جایزه پولیتزر را به دست آورد. شپارد همچنین به عنوان بازیگر در فیلمهای متعددی حضور داشته است. از جمله نقشهای برجسته او میتوان به بازی در فیلم «روزهای بهشتی»
به کارگردانی ترنس مالیک و «مردان واقعی» اشاره کرد. او همچنین نویسندگی فیلمنامههای مهمی مانند «پاریس، تگزاس» را بر عهده داشته است.
سم شپارد همچون دیگر نویسندگان و نمایشنامه نویسان از دیگر هنرمندان هم دوره و همینطور پیش از خودش و شرایط تاریخی و اجتماعی اطرافش تأثیراتی گرفت که در ادامه به آن ها میپردازیم.
دهههای 1960 و 1970 دورههای پر تلاطم و تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در آمریکا بودند. جنبش حقوق مدنی، جنگ ویتنام، جنبش ضدفرهنگ و انقلاب جنسی تنها برخی از وقایع مهم این دوران بودند که تأثیر عمیقی بر جامعه آمریکایی و آثار هنرمندان از جمله سم شپارد داشتند.
جنبش ضدفرهنگ: شپارد با جنبش ضدفرهنگ در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 ارتباط نزدیک داشت. او با گروههای تئاتر تجربی همکاری میکرد و نمایشنامههایی مینوشت که نقدی بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی موجود بودند. همینطور جنگ ویتنام و تأثیرات آن بر جامعه آمریکایی نیز در آثار شپارد منعکس شدهاند و میتوانیم ببینیم که او به بررسی تأثیرات جنگ و خشونت بر روان و روابط انسانی نیز پرداخته است.
از عناصر فرهنگی قابل توجه در آثار شپارد، انعکاس فرهنگ و شکل زندگی آمریکایی است. به ویژه در مناطق روستایی و حاشیهنشین آن. . او با دقت به جزئیات زندگی روزمره و تأثیرات اجتماعی و اقتصادی بر شخصیتها و روابط آنها توجه میکند.
سم شپارد به شدت از محیط و زمانهای که در آن زیسته تأثیر گرفته است. او به بررسی و نقد ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، تأثیرات جنگ و خشونت، بحران هویت و فروپاشی خانواده پرداخته است و این مفاهیم به تم های اصلی آثار او تبدیل شده اند. شپارد با استفاده از تکنیکهای نمایشی نوآورانه و زبان شاعرانه، توانسته است آثار هنری تأثیرگذار و ماندگاری خلق کند که تماشاگران را به تفکر و تأمل درباره مسائل پیچیده انسانی و اجتماعی دعوت میکند. در ادامه به سبک نوشتاری و ویژگیهای فرمی و غیرفرمی آثار سم شپارد و همچنین ارتباطش با دیگر اعصار هنری و نویسندگان میپردازیم:
«رئالیسم جادویی»:
شپارد در آثارش از ترکیبی از واقعیتهای روزمره و عناصر سوررئالیستی و جادویی استفاده میکند. این تکنیک به او اجازه میدهد تا عمق بیشتری به داستانهایش ببخشد و به مسائل پیچیده انسانی و اجتماعی بپردازد. در واقع تخیل نویسنده به جایی بسیار فراتر از واقعیت جاری سرک میکشد و رهاورد این ترفند، هم به رئالیسم محبوب و مطلوب درام معاصر آمریکا راه میبرد و هم حتی به پوچی غول های اروپایی؛ درواقع پوچی مستتر در واقعیت که عزیمتگاه نویسنده است، برای رسوخ در ذات فرهنگ آمریکایی پیشنهادی دارد؛ بازگشت به ریشه ها. مثلا در نمایشنامه«دندان جنایت» هاس که شخصیت اصلی نمایشنامه است، بارها از پایان یک دوران ابراز نگرانی میکند. همچنین واضح است که انتظارش برای تغییر در جهان پیش رو، موضوعیتی ندارد. تخیل نویسنده در این است که در دل درامی با احتمال بالای وقوع ، به جهانی موازی سرک میکشد. احتمال ولو کمرنگ رهایی با توسل به هنر و در این اثر با موسیقی باب روز، یعنی راک.
«دیالوگهای شاعرانه و تیز»:
دیالوگهای شپارد ساده اما بسیار تأثیرگذار هستند. او از زبان به عنوان ابزاری برای آشکار کردن احساسات و افکار درونی شخصیتها استفاده میکند و حتی در آثاری مثل «دندان جنایت» از شعر و جملات ریتمیک برای ایجاد موسیقی کلام و ارتباط با سایر بخش های نمایش استفاده کرده است.
«نمادگرایی»:
شپارد در آثارش از نمادهای قوی استفاده میکند که به تماشاگران کمک میکنند تا لایههای عمیقتری از معنا را درک کنند. این نمادها معمولاً به مسائل اجتماعی، خانوادگی و روانشناختی اشاره دارند.
«ساختار غیرخطی»:
شپارد اغلب از ساختار غیرخطی برای روایت داستانهایش استفاده میکند. این ساختار به او اجازه میدهد تا گذشته و حال را به هم پیوند دهد و تأثیرات گذشته بر زندگی شخصیتها را برجسته کند.
تمهای اصلی آثار او عبارتند از :
فروپاشی خانواده : بسیاری از آثار شپارد به بررسی فروپاشی و انحطاط خانواده میپردازند. او روابط پیچیده و در هم شکسته بین اعضای خانواده را به تصویر میکشد و آن را در خلل یک داستان خوش پرداخت ارائه میدهد.
بحران هویت: بحران هویت و تلاش برای یافتن خود یکی از تمهای محوری در آثار شپارد است. شخصیتهای او اغلب با بحران هویت و تلاش برای پیدا کردن جایگاه خود در جهان مواجه هستند. مثل شخصیت هاس در نمایشنامه دندان جنایت که در پی قدرت و هویت از دست رفتهی خود است و برای رسیدن به آن تحولات روانی مشخصی را از سر میگذراند.
تأثیرات گذشته: شپارد به بررسی تأثیرات گذشته و گناهان گذشته بر حال و آینده شخصیتها میپردازد. این تم در بسیاری از نمایشنامههای او دیده میشود.
ارتباط با دیگر نویسندگان و تأثیرات:
شپارد از نویسندگان بزرگی مانند تنسی ویلیامز و ادوارد آلبی تأثیر گرفته است. او به مانند آنها به بررسی عمیق مسائل روانی و اجتماعی و استفاده از زبان شاعرانه و نمادگرایی در آثارش علاقهمند بود. وقایع تاریخی و اجتماعی دوران او، مانند جنبش حقوق مدنی، جنگ ویتنام و جنبش پادفرهنگ، تأثیر زیادی بر آثار شپارد داشتند.
نکته جالبتوجه درمورد آثار شپارد ارتباطیست که با تراژدی های یونانی دارد. چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ محتوا. چنان که امیرعطا جولایی مترجم در مقدمهاش بر ترجمه نمایشنامه«دندان جنایت»مینویسد: «شپارد انگار معاصر ما نبود. الگوی نمایشنامه های یونان باستان را چنان اجرا میکرد که گویی حامل پیامی ازلی در زمانهای ناساز است و در عین حال، معاصر مینمود.
چون داشت از الگوهای پیشساختهی درام کلاسیک یونانی سبقت میگرفت. حتی در کارهای برجستهاش بهندرت ردی از امید میدیدیم.»*
با وجود تفاوتهای زمانی و فرهنگی، شپارد در آثارش به برخی از ویژگیها و اصول تراژدیهای کلاسیک یونان باستان پایبند است؛ که این ارتباط به تحلیل عمیقتر و مقایسهای از دو دوره مختلف نیاز دارد:
1-موضوعات مشترک
فروپاشی خانواده و سرنوشت:
تراژدیهای یونان باستان اغلب به موضوعاتی چون فروپاشی خانواده و تاثیرات سرنوشت بر زندگی انسانها میپرداختند. در آثار نویسندگان بزرگی مانند آیسخلوس، سوفوکل و اوریپید، ما شاهد داستانهایی هستیم که در آنها اعضای خانواده به دلیل تقدیر یا گناه، به سرنوشت شوم و دردناک دچار میشوند. مثلا در تراژدیهای آیسخلوس، مانند «اگاممنون»، ما شاهد داستان فروپاشی خانواده آگاممنون هستیم که به دلیل گناه و انتقام به سرنوشت شومی دچار میشود.
در آثار سم شپارد نیز، موضوعات مشابهی از جمله فروپاشی خانواده و تأثیرات گذشته بر حال و آینده شخصیتها به وضوح مشاهده میشود. مثلا در نمایشنامه «کودک مدفون» گناهان و رازهای گذشته خانواده آنها را به ورطهی نابودی و فروپاشی میکشاند. این موضوع، مشابه تراژدیهای یونان باستان، به بررسی اثرات گناهان گذشته بر خانواده و تأثیر آنها بر سرنوشت اعضای خانواده میپردازد.
قضاوت و گناه:
در تراژدیهای یونان باستان، قضاوت و گناه اغلب موضوعاتی کلیدی هستند. شخصیتها به دلیل خطاهایشان به مجازاتهای سختی دچار میشوند و این مجازاتها به یک چرخه از انتقام و خونریزی منجر میشود. برای مثال در تراژدیهای سوفوکل، از جمله «آنتیگون»، شخصیتها با مشکلات اخلاقی و قضاوتهایی مواجه میشوند که به نتیجهگیریهای تراژیک منجر میشود.
در آثار شپارد نیز قضاوت و گناه نیز نقشی اساسی دارند. شخصیتها با نتایج عملهای خود مواجه میشوند و این موضوعات به شکلهای مختلفی در آثارش نمود پیدا میکنند. مثلا در اثر«نفرین قحطی زدگان» که در ادامه بیشتر به آن میپردازیم، خانواده تیلدن با عواقب گناهان و تصمیمات اشتباه گذشته خود مواجه میشوند؛ که به تحولات و بحرانهای جاری در داستان منجر میشوند.
2-ساختار و فرم
تراژدی و کاتارسیس:
تراژدیهای یونان باستان به هدف کاتارسیس(تطهیر روح) طراحی شده بودند. این آثار باعث ایجاد احساسات عمیق و قوی در تماشاگران، از جمله ترس و شفقت، میشدند و با ایجاد تنشهای عاطفی و روانی به تحقق هدف کاتارسیس کمک میکردند.آثار سم شپارد نیز با استفاده از تکنیکهای مشابه، به ایجاد تأثیرات عاطفی و کاتارسیس در تماشاگران میپردازد. او با نمایش بحرانها و درگیریهای عاطفی، به عمق احساسات شخصیتها و تماشاگران میپردازد. مثلا در«دندان جنایت»با نمایش تضادهای عاطفی و روانی شخصیت هاس و همچنین استفاده از نمادها و تصاویر بصری، به تجربه نوعی کاتارسیس و رهایی بخشی از خلل رنج و خشم و غم کاراکتر میپردازد.
کاراکترهای تراژدی و آثار شپارد:
در تراژدیهای یونان باستان، کاراکترهای تراژیک معمولاً ویژگیهایی همچون حماقت و عیبهای اخلاقی دارند که به سقوط آنها منجر میشود. این کاراکترها معمولاً درگیر مبارزهای درونی و بیرونی هستند که به سقوط و نابودی آنها منتهی میشود. در آثار شپارد نیز شخصیتها با بحرانهای درونی و مشکلات اخلاقی روبهرو هستند که به نوعی آن ها را به بحران های عمیق و تراژیک به شکلی معاصر دچار میکند.
در نتیجه آثار سم شپارد به طور قابل توجهی تحت تأثیر تراژدیهای یونان باستان هستند. موضوعات و مضامین و حتی ویژگی های فرمیک آثارش باعث شده است که در کنار تراژدیهای کلاسیک یونان باستان قرار گیرد. با این حال، شپارد با استفاده از سبکها و تکنیکهای مدرن، این عناصر کلاسیک را به شیوهای نوآورانه و منحصر به فرد به نمایش میگذارد، که این امر به غنای آثار او و جذابیت آنها برای تماشاگران معاصر افزوده است.
در نهایت میتوان گفت«سم شپارد نمایندهی تعالی و اضمحلال توأمان فرهنگ یانکی، با چشمانداز دوربرد و متمایزش در گود رؤیای آمریکایی تنها نماند. رهروانی یافت. دیوید ممت تنها هماورد او از آن نسل بزرگان دهه 70 میلادی است که خوشبختانه هنوز مینویسد. شپارد زبانورزی و ابهام او را نداشت. اما در جرگهای که با تنسی ویلیامز و یوجین اونیل و آرتور میلر مسیر درام معاصر را نه فقط در آمریکا که در جهان تغییر دادند، بزرگترین وارث بود. شاید در کنار ادوارد آلبی. خیال میکنم نخ را که به دست بعدیها داد، خیالش راحت شد و رفت.»*
*دندان جنایت/شپارد/امیرعطا جولایی-نشر نیماژ-چاپ اول