m t
m t
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

کرونا در من جان میگیرد

واژگانی به رنگ الکل

زمان ایستاده است

به گمانم اینجا کلینیک دکتر است امروز چهارشنبه ساعت ۷:۳۰

شبیه سلاخ خانه ی شماره ی ۵ و شباهتی که بر خلاف معمول یخ زده است

تختی به ابعاد کروکدیل

و منی که بی اختیار روی ان می خوابد

من می ترسم

دستهایی که با سرعت اسب بخار سرنگ را پر میکند

چیزی به اتمام میرسد

چیزی شبیه دندان نیش یک پشه ی هموفوبی

قیافه ی زن مرا یاد تابلوی سیب زمنی خورهای ونگوگ میاندازد

همه چیز به طرز فجیعی تهوع اور است

سردرد هایی که با دگزا کم می شود.

کرونااین روزهاسردردتهوعونگوگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید