در دوران گذشته، در یک شهر کوچک در تاریخ 1330، زندگی مردی به نام ادوارد برای همیشه تغییر کرد. ادوارد یک تاجر خردهفروش بود که همیشه به دنبال فرصتهای جدید برای کسب و کار خود بود. او تمام عمر خود را به سختی کار کرد و همواره از مهمترین ارزشها در زندگی خود مثل امانتداری و مراقبت از خانواده خود آگاه بود.
یک روز، ادوارد از دوست خود درباره بیمه نامهها شنید. دوستش به ادوارد گفت که بیمه نامهها میتوانند به او کمک کنند تا خانواده خود را در مواجهه با هرگونه ریسک مالی محافظت کند. ادوارد بیشتر در مورد این موضوع کنجکاو شد و تصمیم گرفت تا به یک شرکت بیمه برود و اطلاعات بیشتری درباره آن بدست آورد.
وقتی ادوارد وارد شرکت بیمه شد، با یک کارمند به نام رابرت ملاقات کرد. رابرت به ادوارد توضیح داد که بیمه نامهها میتوانند در برابر خطراتی مانند حوادث ناگهانی، سرقت یا آتش سوزی محافظت کنند. این توضیحات ادوارد را متقاعد کرد و او تصمیم گرفت یک بیمه نامه از شرکت بیمه بخرد.
با خرید بیمه نامه، ادوارد احساس اطمینان بیشتری در زندگی خود داشت. او میدانست که در صورت بروز هرگونه مشکل، خانواده اش تحت حمایتی قوی قرار خواهند گرفت. این حس آرامش و اطمینان به ادوارد انگیزه میداد تا با اعتماد به نفس به کار خود ادامه دهد.
اما یک روز، هنگامی که ادوارد در دفتر خود در حال کار بود، یک حادثه غیر منتظره رخ داد. درب دفتر ادوارد به طور ناگهانی باز شد و یک مرد عجیب و غریب داخل آمد. با یک صدای عجیب و غریب به ادوارد گفت که او یک مسافر زمان است و از طرف شرکت بیمه فرستاده شده تا او را مجبور به خرید بیمه نامهای از آینده کند.
با شگفتی ادوارد با دیدن این مرد عجیب و شنیدن حرفهایش، در ابتدا باور نمیکند. اما مرد مسافر زمان با ارائه مدارک و اطلاعات دقیق درباره آینده، ادوارد را متقاعد کرد. مرد توضیح داد که در آینده اتفاقات ناگواری برای ادوارد و خانوادهاش رخ خواهد داد و تنها با خرید بیمه نامهای از آن زمان، میتوانند خود را در برابر ریسکها محافظت کنند.
ادوارد، با احساس تعجب و خوف، تصمیم میگیرد راهنمایی مرد مسافر زمان را بپذیرد و بیمه نامه را از آینده خریداری کند. مرد مسافر زمان، با اطلاعاتی که دارد، به ادوارد نشان میدهد که چگونه باید اقدام کند و کدام بیمه نامه را انتخاب کند.
ادوارد با اطمینان، اقدامات مورد نیاز را انجام میدهد و بیمه نامه را از آینده خریداری میکند. او احساس راحتی و آرامش بیشتری میکند، زیرا اکنون خانوادهاش در برابر هرگونه ریسک مالی در آینده محافظت شدهاند.
سالها بعد، زمانی که ادوارد به سن پیری رسیده بود، یک حادثه ناگوار اتفاق افتاد. یک آتش سوزی ویرانگر در خانهاش رخ داد و ادوارد و خانوادهاش در خطر بزرگی قرار گرفتند. اما به لطف بیمه نامهای که ادوارد سالها قبل از آینده خریداری کرده بود، خانواده او تحت پوشش بیمه بودند و خسارتهای مالی مربوطه جبران شد.
با تشکر از بیمه نامه، ادوارد احساس قدرتمندی از خوب بودن داشتن بیمه کرد. او میبیند که این تصمیم زمانی که به نظر عجیب و غریب میرسید، واقعاً برای حفاظت از خانوادهاش موثر بوده است. ادوارد به شدت به خرید بیمه نامه توصیه میکرد و به هرکسی که از او میپرسید، داستان خود را بازگویی میکند تا دیگران نیز از اهمیت و خوبی بیمه نامه آگاه شوند.