سه ماه بود که در مقابل وسوسه ثبت نام در اپلیکیشن بیدود، مقاومت میکردم. از یک طرف هر وقت چشمم به دوچرخههای نارنجی رنگش میافتاد از صمیم قلب دلم میخواست تجربهاش کنم و از سمت دیگر به نظرم هزینه صدوپنجاه و نه هزار تومانی بیدود چندان به صرفه نبود.
بالاخره وقتی یک روز از بی تحرکیام به تنگ آمده بودم، دل به دریا زدم و اپلیکیشن را با کمی سختی از«آیاپس» دانلود و همان روز به سراغش رفتم. در این چند روزی که من بخشی از مسیرم را با دوچرخههای بیدود طی کردم، با وجود نارضایتیهایی که داشتم، هر جا که نشستم از مزایایش تعریف کردم. اینجا حالا بخشی از این مزایا و معایب را یکجا، برای کسانی که نسبت به ثبتنام بیدود مرددند جمع کردهام.
چرا از ثبت نام در بیدود پشیمان نیستم؟
مهمترین سوال من پیش از ثبتنام در اپلیکیشن بیدود این بود که چرا باید همان اول کار 189هزارتومان به حسابشان واریز کنم و بعد تازه بفهمم که این شیوه از حملونقل به کارم میآید یا نه؟ هنوز هم معتقدم پولی که همان اول کار پرداخت کردم با وجود کرایههای نسبتا بالای این دوچرخهها منصفانه نیست. اما من به عنوان کسی که همیشه دوچرخه سواری را دوست داشته، سالها از دست کسانی که تا نانوایی هم با ماشینهایشان میروند حرص خورده و حالا شریک جرمی برای دوچرخه سواری کردن در این شهر دارد، از انتخابم پشیمان نیستم.
استفاده از بیدودها نسبتا راحت است. اگر در مرکزشهر باشید حتما در نزدیکی خودتان یا یک پارکینگ دوچرخه پیدا میکنید یا میتوانید در کوچه پسکوچه ها بیدودهای رها شده را سوار شوید. کافی است اپلیکیشن را باز کرده، از روی نقشه نزدیکترین دوچرخه را ببینید و به سمتش حرکت کنید. بعد از پیدا کردن بیدودتان و چک کردن فرمان و زیناش، کدQR موجود روی فرمان را در همان اپلیکیشن اسکن کنید و بعد منتظر بمانید تا با روشن شدن چراغ ها در قسمت انتهایی دوچرخه، قفل آن برای شما باز شود.
از اینجا به بعد کار به عهده شماست. سوار میشوید و برای هر نیمساعت بیدودسواری باید 1500 تومان بپردازید. اگر مثل من علاقهمند دوچرخهسواری هستید، به سرنوشت شهرتان اهمیت میدهید و دوست دارید که دیگران با مشاهده شما بر روی دوچرخه ترغیب به استفاده از آن شوند، بیدود برای شما ساخته شده.
اما گل بی عیب خداست و بیدود آنقدرها هم همه چیز تمام نیست. راستش برای بیشتر کسانی که من تا امروز با آنها در مورد دوچرخههای اشتراکی حرف زدهام پرداخت همزمان صدوهشتادونه هزارتومان و برای هر سفر هزاروپانصدتومان یا بیشتر خیلی خوشایند نیست. من هم با آنها هم نظرم. راستش وقتی اولین بار برای سی و یک دقیقه دوچرخهسواری هزینهای دقیقا مطابق با تاکسی متحمل شدم، دودل بودم که باز هم به این شیوه ادامه بدهم یا نه؟ راستش را بخواهید اگر اشتیاق سوزانی برای دوچرخهسواری یا دلسوزی فراوانی برای کنترل وضعیت آلودگی و ترافیک نداشته باشید این هزینه اصلا منصفانه نیست و گاهی وقتی مجبورید برای 1 یا دو دقیقه اضافه پول کامل نیم ساعت بیدود سواری را بدهید، عصبانی خواهید شد. اما خب کسانی که دل در گرو دوچرخهسواری دارند به این زودیها از رو نخواهند رفت. راستش را بخواهید احساس خوبیست وقتی فکر میکنید نقش خودتان را در بهتر کردن وضعیت شهرتان به خوبی بازی کردهاید. اصلا فکر کردن به روزی که دوچرخه سوارها خیابانها را فتح کنند و ماشینسوارها در اقلیت بمانند کیف دارد.
مشکل دیگری که من داشتم و هنوز هم دارم با دوچرخههاست. گفته میشود که بیدود خودش تولید و مونتاژ این نوع از دوچرخه را برعهده گرفته. دستش درد نکند و امیدوارم که شایعه وارداتی بودن بیدودها از چین دروغ باشد. اما این دوچرخهها از آنهایی که من بیست و پنج سال پیش سوار میشدم هم ابتداییتر طراحی شدهاند.
توقع نداشته باشید که به محض سوار شدن همه چیز برای شما راحت پیش برود. بیدودها در سربالایی و حتی در طی یک مسیر صاف و افقی خوب نیستند. نفستان را بند میآورند و پاهایتان را اگر عادت زیادی به ورزش ندارید به شدت آزار میدهند. نه از دنده خبری هست و نه کمک فنری در آنها تعبیه شده. ساده، سنگین و بدون امکانات. فکر میکنم این مهمترین نقطه ضعف بیدودهای نازنین خوشرنگی است که قرار است پروانهها را دوباره به شهر ما بازگردانند. اگر این شرکت حالاحالاها نخواهد فکری به حال کیفیت دوچرخهها بکند، ما مشتریان صبوری که در سربالاییها ترجیه میدهیم دوچرخهشان را کول کنیم را هم از دست خواهد داد. چیز کمی نیست با هر پنج دقیقه سربالایی با این دوچرخهها پایمان قلم میشود.
راستش را بخواهید دوچرخهسواری در تهران ساده نیست. به نظرم بیدود تا اینجای کار ریسک زیادی کرده و البته توانسته با تبلیغات خوب، طرح شعاری دلچسب و البته ایجاد پارکینگهای فراوان به ویژه در میانه شهر خودش را در دلها جا کند. کموکاستیهایی دارد که دیدهام وقتی اینجا و آنجا مطرح میشود، کارشناسان این اپلیکیشن میگویند به زودی رفع خواهد شد. بیدود طرحی نوست(البته فقط در کشور ما). طرحی که اگر از آن استقبال شود و اگر طراحان آن بیشتر به فکر ما کاربران و پاها و قلبمان باشند، میتواند عبورومرور در شهر را تا حدی دچار تحول کند. من به این تحول خیلی امیدوارم. البته اگر یک روز به دست یکی از موتورسواران عجول متنفر از دوچرخه سوارها کشته نشوم.