دونالد ترامپ شورش را برای ما ایرانی ها حسابی در آورده. بسیاری فکر می کنند که او یک مصیبت بزرگ است که به سر جهان امده و بعضی هم این مرد مو زرد را تجلی آرزوهایشان می بینند و دعا دعا می کنند که در هفتاد و چند سالگی باز هم آنقدر رای بیاورد که ساکن کاخ سفید باقی بماند و نظم موجود را به هم بزند. اما هر قدر که از او بدمان بیاید باز هم راهی که او رفته تا به کاخ سفید برسد، عجیب و بامزه است.
اگر بخواهم از مهم ترین ویژگی ترامپ نام ببریم، بیگانگی اش با شرم و خجالت است. البته اینجا از شرم معمول صحبت نمی کنیم. ترامپ نمونه کسی است که به نظر دیگران در مورد خودش بی اهمیت است. به هارت و پورت هایش برای خبرنگاران نگاه نکنید. او از این عصبانی می شود که آنها سر از دروغ ها و اشتباهاتش در می اورند. اما این عصبانیت گذرا است. او فردای همان روز دوباره بیدار می شود، دروغ می گوید و اشتباهاتش را با اعتماد به نفس هر چه تمام تر تکرار می کند. اما این تمام داستان نیست. تعداد رسوایی های اخلاقی آقای رئیس جمهور از دست ما در رفته. خبرنگارها هم فعلا دیگر علاقه شان را به این ماجراها از دست داده اند تا دوباره با شروع فعالیت های انتخاباتی، پرونده های تازه را رو کنند و یا همان قدیمی ها را از صندوق در بیاورند. با همه اینها و با تمام رسوایی ها ترامپ بابت زن ستیز بودن و بی اخلاقی هایش شرمنده نیست. او حالا در جایگاهی قرار دارد که رسوایی ها به سختی می توانند او را زمین بزنند، اما اگر هم در چنین شرایطی قرار نداشت او به خوبی می دانست که چطور گذشته را بایکوت کرده و به دنبال تجربه های تازه برود.
تا حالا در کتاب فروشی های که کتاب های انگیزشی را می فروشند با کتاب های رئیس جمهور آمریکا بر خورده اید؟ از وقتی نام او برای انتخابات در سال 2016 بر سر زبان ها افتاد، مترجمان فارسی زبان هم به دنبال کتاب هایی رفتند تا با رازهای موفقیت این میلیاردر آمریکایی ثروتمند شوند. اما من اینجا از محتوای این کتاب ها که احتمالا خود ترامپ هم نمی داند داخلش چه نوشته شده حرف نمیزنم. از شور کسی حرف میزنم که در آستانه هفتاد سالگی رقبای قدرش را شکست داد و راهی کاخ سفید شد. چه خوشمان بیاید و چه نه او یک تنه کمپین انتخاباتی اش را پیش برد و در حالی که خودش هم باورش نمی شد و ترسیده بود به ریاست جمهوری رسید و تبدیل به قدرتمندترین سیاستمدار جهان شد. حالا برای او چه فرقی می کند اگر تصویر واضحی از یک مرد منفور آمریکایی باشد؟
دیگر همه می دانیم که ترامپ یک توئیتر باز قهار است. او معمولا روزی دو سه توئیت می کند و وقت هایی که حسابی هیجان زده باشد، تعداد نوشته ها و غلط های املاییش بیشتر است. رئیس جمهور کنونی آمریکا ترسی ندارد از اینکه بگوید برای رسانه ها هیچ ارزشی قائل نیست. او از سازوکار برخی از این رسانه ها و تاثیر دلارها را بر آنها بی خبر نمانده و برای همین هم به خودش اجازه می دهد رویکرد تحقیر آمیزی به این صنعت داشته باشد. اما او هر چقدر به خبرنگاران بی اعتماد است، به رسانه های جدید ایمان دارد. اصلا همین رای ای هم که آورد یک جورهایی مدیون همان حساب توئیتری پر طرفدارش بود که از مدت ها قبل نظرات به ظاهر خیرخواهانه ولی در باطن خامش را در آن به اشتراک می گذاشت. رقیبان و منتقدان ترامپ هر چند هرکدام حساب های پر طرفداری در توئیتر دارند اما هیچ کدام مثل ترامپ نتوانسته اند دل مخاطبانشان را به دست بیاورند. نبض توئیتر مدت هاست که در دستان دیوانه ترین رئیس جمهور آمریکاست.
اگر بخواهیم از نمونه های واضح از کسانی که پایشان را از دایره امن بیرون گذاشته اند نام ببریم، ترامپ در صدر آنها قرار دارد. فکرش را بکنید از خرید خانه ها در محله های نه چندان محبوب برج ساز و هتل ساز شوی و بعد در عرض یک سال تصمیم بگیری که به کاخ سفید بروی و در حالی که همه مسخره ات می کنند، رئیس جمهور شوی. این بیشتر به شوخی شبیه است اما ترامپ بهترین الگو برای کسانی است که می خواهند ترس را کنار بگذارند و رویاهایشان را در واقعیت ببیند. فکرش را بکنید یک روز وقتی حتی خودتان و همسرتان هم باور نمی کنید کلید در کاخ سفید را از صاحب قبلی تحویل بگیرید و ندانید دقیقا باید با آن چه کار کنید...