"چون زن هستم پروژههای کمتری به من واگذار میکنند. به نظر آنها من به اندازه کافی قابلاعتماد نیستم." "روزنامهنگارم اما برای اینکه به سطوح بالاتر برسم آنقدر مانع بر سر راهم هست که فکر پیشرفت را هم نمیکنم." "کارمندم، هم برای اضافه کار میایستم و هم کارم را به خوبی همکاران مرد انجام میدهم. مدیرم هم این موضوع را تائید میکند اما میگوید برای افزایش حقوق در اولویت نیستم."
اینها تنها بخشی از حرفهای زنانی است که اخیرا با آنها در مورد موضوع برابری دستمزد با مردان، گفتگو کردهام . اغلب آنها از اینکه در مشاغلشان جدی گرفته نمیشوند احساس نارضایتی دارند و حتی تعدادی از آنها فکر میکنند که در ارگانهایشان از نظر کارفرما، یک جسم تزئینی هستند. اما با وجود نارضایتیها، تعدادی از زنان بدون آنکه از تاریخچه مبارزه علیه شکاف درآمدی میان دو جنس آگاه باشند، هنوز فکر میکنند که لازم نیست دستمزدی برابر با مردان دریافت کنند.
ماه می 2014 جیل آبرامسون، اولین سردبیر زن روزنامه نیویورکتایمز بعد از اینکه خبردار شد از سردبیران مرد قبلی این روزنامه حقوق کمتری میگیرد، کارش را به خاطر نابرابری در پرداخت دستمزد ترک کرد. انتشار خبر این استعفا باعث شد تا موضوع نابرابری دستمزد زنان نسبت به مردان، در صدر اخبار قرار بگیرد.
جیل آبرامسون تنها کسی نبود که استعفایش در اعتراض به نابرابری موج تازهای برای مبارزه با این معضل به راه انداخت. اندکی بعد صدای"پاپ" هم علیه این شکل از بی عدالتی بلندشد و بعد پای هالیوود با اعتراض"مریل استریپ" به دستمزد کمتر زنان نسبت به مردان در سینما، به اعتراضات باز شد.
سه سال بعد، کری گریسی سردبیر بخش چین بیبیسی بعد از اینکه متوجه شد دو سوم از پردرآمدترین مجریها مردان هستند، دست از کار کشید و با اعلام نارضایتیاش گفت که مقامات ارشد بیبیسی نهتنها حاضر به پذیرش اشتباهشان نیستند که زنهای معترض به نابرابری را تهدید به اخراج میکنند. اینبار صدای اعتراض"کری گریسی" بلندتر از بار قبل و اقدام سردبیر نیویورکتایمز به گوش مردم عادی و زنانی که درگیر این شکل از نابرابری بودند رسید. خیلی زود تعدادی از مهمترین خبرنگاران بیبیسی با نامهای تحتعنوان زنان بیبیسی از او حمایت کردند.
مجمع جهانی اقتصاد آب پاکی را روی دست حامیان دستمزد برابر برای زنان ریخته و اعلام کرده که جهان برای پرکردن شکاف میان دستمزدها، 118 سال وقت نیاز دارد.
چرا زنان حقوق کمتری در مقایسه با مردان دریافت میکنند؟
اغلب کشورها در دهه هفتاد میلادی، قانون دستمزد برابر برای کار برابر را پذیرفتهاند. اما این موضوع تقریبا در هیچ کشوری به طور کامل رعایت نمیشود. ایران هم در سال 1976 تعهد داده که دستمزد برابر میان زنان و مردان را تامین کند، اما با گذشت چهل و هشت سال هنوز زنان به طور چشمگیری از حقوق پایینتری نسبت به مردان برخوردارند و ایران در زمینه برابری در محیط کار در رتبههای آخر جدول برابری که در سال 2014 منتشر شد قرار گرفته. بر اساس پژوهشها در سطوح بالای شغلی و مدیریتی زنان بیست و سه درصد کمتر از مردان حقوق میگیرند و بسیاری دیگر از آنها که دستشان از رسیدن به مشاغل این چنینی کوتاه است، با تفاوت حقوق بسیار زیادی نسبت به جنسمخالف مشغول بهکارند. اما چرا کارفرماها حاضر به پرداخت دستمزد برابر به زنان نیستند؟
از عمر حضور گسترده زنها در مشاغل بیرون از خانه کمی بیشتر از یک قرن گذشته. زنها که از قرن هجدهم کمکم کار کردن را شروع کرده بودند، با شروع جنگ جهانی تبدیل به نیروی کاری شدند که اقتصاد کشورها به آنها وابسته بود. اما صد سال حضور زنان در مشاغل پر اهمیت هنوز باعث نشده تا کارفرماها به پرداخت دستمزد به آنها به چشم وظیفهای جدی نگاه کرده و به آن عادت کنند.
اگر جزو ۱۴درصد از زنانی باشید که در ایران به سر کار میروید(که این رقم از میزان معمول در خاورمیانه شش درصد هم کمتر است)، با موارد زیادی روبهرو شدهاید که کارفرما با هدف خیرخواهانه حاضر به پرداخت دستمزد برابر به کارمندانش نیست. آنها در موارد بسیاری فکر میکنند که زنان چون در قوانین ایران تامینکننده نیازمالی خانواده به حساب نمیآیند، نیاز چندانی هم به حقوق و مزایا ندارند.
بسیاری از زنها هم حاضر به اعلام اینکه بخشی از انگیزهشان برای اشتغال داشتن درآمد است، نیستند و ترجیح میدهند که بگویند"تفریحی" کار میکنند. در بسیاری از موارد ما با زنانی مواجه هستیم که از درخواست حقوق برابر با مردان یا بیمه، ابا دارند و زمینه را برای سوءاستفاده مالی از آنها فراهم میشود.
در کشورهای دارای سیستم سنتی کارفرماهایی هم هستند که ازدواج و زایمان زنان را دلیلی برای پرداخت دستمزد کمتر عنوان میکنند و معتقدند چون زنها بهعنوان نیروی کار ممکن است به دلیل ازدواج شغلشان را رها کنند و یا به دلیل زایمان به مرخصی طولانی مدت بروند، پس شایستگی برخورداری از دستمزدی برابر با مردان(که طبیعتا با چنین مسائلی دست و پنجه نرم نمی کنند) را ندارند.
شاید خیلی از زنهای شاغل پس از اینکه درخواست حقوق برابر را مطرح میکنند، با چهره دلسوزانه کارفرما روبهرو شوند که میگوید:«فکر میکنی مردها با وجود اینکه مسئولیت اداره زندگی را هم دارند چقدر میگیرند؟»
نابرابری دستمزد چه پیامدهایی دارد؟
نابرابری در پرداخت دستمزد بیشترین تاثیرش را در انگیزه زنان شاغل میگذارد. بسیاری از زنان مثل"کری گریسی" از اینکه کارشان از سوی کارفرماهایشان بیارزشتر از مردان دانسته میشود، دلسرد میشوند و گاهی شغلشان را ترک میکنند، دچار افسردگی میشوند و یا بازدهی کمتری دارند.
اما ماجرا ابعاد جدیترش را وقتی نشان می دهد که پای زنانی که به تنهایی مخارج یک خانواده را تامین میکنند، به میان میآید. در این موارد این زنها باری برابر با مردان از نظر تامین مخارج بر دوش دارند و علاوه بر آن درگیر کار خانگی و مراقبت از فرزندان هم هستند، ولی باز هم به اندازه مردان جدی گرفته نمیشوند.
در موارد دیگری زنان که نمیتوانند بار هزینههای زندگی را به دلیل اختلافات فاحش میان دستمزدها(که گاهی تا پنجاه درصد هم میرسد) به دوش بکشند، تن به ازدواجهای اجباری و با هدف تامین نیازهای مالی خود میدهند.
در چه مشاغلی تبعیض بیشتری وجود دارد؟
بر اساس تحقیقات جهانی برنامهنویسان زن از شکاف 28 درصدی در دستمزد رنج میبرند و در رتبههای بعدی مشاغلی مثل آشپزی، دندانپزشکی، پزشکی، طراحی، خلبانی و رانندگی وجود دارد. با یک نگاه به فهرست این مشاغل با بالاترین میزان تبعیض، میتوان فهمید که اینها مشاغلی هستند که به صورت سنتی مردانه شناخته میشوند. در برخی از این شغلها مشکل تمایل کارفرما نسبت به پرداخت پول بیشتر به زنان نیست، مشکل اصلی در این است که تعداد کسانی که برای پروژههای برنامهنویسی یا برای گرفتن خدمات دندانپزشکی و پزشکی به زنان اعتماد میکنند کمتر است.
اگر فکر میکنید که مشکل نابرابری در دستمزد فقط مختص کشورهای در حال توسعه است در دام تبلیغات منفی افتادهاید. کشورهای اسکاندیناوی، آمریکا و تمام کشورهای اروپایی درگیر این معضل هستند. البته فراگیری این مشکل ارتباط مستقیمی هم با حضور زنان در عرصههای سیاسی و مدیریتی دارد. در کشورهایی که برای بلندپروازی زنان سقف مشخصی تعیین شده، میزان نابرابری دستمزدها چه به صورت رسمی و چه پنهان بسیار دردآور است.