"با تازنده جادو شکن عشق می توان آنگونه مهرمندانه رفتار کرد حتی در طولِ طولانی ترین سفر سنگلاخ های کینه های بدخواهان.
به خودت یاد بده که از زمین خوردن یک طفلِ رهگذر به گریه بیفتی٬ با پرده یی از اشک در برابر دیدگان بشتابی٬ از جا بلندش کنی٬ بنوازی٬ بتکانی٬ بخندانی اش.. راهش بیندازی. بی توقع هیچ سپاسی٬ گر چه در چشمانش چراغانی هزار چلچراغ را خواهی دید.
عاشق٬ عدد نمی فهمد. فقط این را حس می کند که عدد٬ مثل عشق٬ در بی نهایتِ خدا جاری ست.
عدد٬ بی نهایت است.
خدا٬ بی نهایت است.
عشق٬ بی نهایت.
خدا٬ همان عشق است و همان عدد٬ فهمیدنی نیست٬ احساس کردنی ست.
زندگی به جز مجموعِ آنچه که انسان در راه ساختنش مصرف می کند٬ دروغی ست بزرگ.
مصرف کردنِ ذره ذره ی زندگی٬ اما نه مصرفی کردن زندگی.
مصرف کردنِ عشق٬ مهر٬ ایمان٬ شور٬ نیرو٬ اما نه دستمالی کردن این ها...
شاید یکی از کوتاهترین راه های شناختن ِ شبهِ روشنفکران٬ همین باشد. آنها واژه ها ٬ اندیشه ها و مفاهیم را مصرف نمی کنند٬ مصرفی می کنند: دستمالی٬چرک٬ بدشکل٬ مندرس٬ بی آبرو٬ غیر قابل کاربرد هنگام ضررورت.
- و برای ما٬ میان مصرف کردن و مصرفی کردن٬ به همین دلیل٬ فرق بسیاری هست.
دوام٬ در مصرف کردن است و به کار بردن٬ نه در مخفی و دفن کردن٬ پیوسته پر و لب به لب نگه داشتن٬فاسد کردن است. پر کردن٬ خالی کردن و باز پر کردن زندگی ست.
عشق٬ امری یکباره است٬ لذت بردن٬ امری تکرار پذیر.
هیچ چیز همچون اراده به پرواز ٬ پریدن را آسان نمی کند.
نه کیمیاگری وجود دارد٬ نه پری قصه هایی٬ نه ساحرِ پیری٬ و نه درویشی... همین قدر که عطرِ نعنا٬مهربانی چند شاخه گل٬ کمی ایمان٬ کمی خوش رویی و چند دانه تخم مرغِ محلی وجود داشته باشد. کافی ست. دیدی که در خط ممکنات حرکت کردیم. یک گلدان سفال را برق انداختیم...فرزندان مردی که در راه وطن کشته شده بود٬ کمی خنداندیم٬ به قدر احتیاج مان کار کردیم٬ چیزهایی یاد گرفتیم و یاد دادیم٬ وشب٬ بی اضطراب و دغدغه خفتیم.
عشق٬خوب دیدن است٬خوب چشیدن٬ خوب بوییدن٬ خوب زمزمه کردن٬ و خوب لمس کردن. و این همه نه فقط تعریف عشق است٬ که تعریف زندگی هم هست٬ و از اینجاست که حس میکنی عشق و زندگی٬ یک مساله بیش نیست٬ و عجیب است که هنر هم چیزی جز همین ها نیست.
هنر٬ عشق٬ و زندگی یک چیز است به سه صورت٬ یا٬ حتی به یک صورت: دوامِ دلخواهِ بی زمان.
عشق بهایی دارد که باید پرداخت٬ هر جا بشود رایگان خورد و به رایگان خوری تفاخر کرد٬ در میدان عاشقی٬ این کار ممکن نیست.همیشه شبه عشق در کنار عشق بوده است شبه صداقت در کنار صداقت ٬ اما هرگز از رونق بازار عشق و صداقت چیزی کاسته نشده است.
عاشقِ صادق باش و دنیا را به حالِ خود بگذار!
و دنیارا هم به جانبِ خلوص و عشق بران! این درست است."
