
توی باغایی که هرچی غنچه داشت
همه رو از شاخه چیدن
تو خیابونی که دیگه آدماش
رنگ فردا رو ندیدن
تو ی دشتی که همه پرنده هاش
از لب بهار پریدن ؛
داره بارون می زنه
داره بارون می زنه
پت پت چراغ پشت پنجره
شب موندنی که حتی به جوونه سر زده
موج برگایی که ریخته تو دل و دامن باغ
این همه جوونی تبر زده
تن گلبرگ های سوخته
آتیش گلوله های سرزده
دست بارون کدومو خاک می کنه؟
کدومو با گریه هاش از رو زمین پاک می کنه؟
چشم خواب آلود خورشید
بسته ی پنجره های رو به فردا
نیمکتای تیکه تیکه
نعش افتاده به خاک این کتابا
عکس یادگاری با خاطره ی هیچ
آلبوم پاره ی دنیا
بگو بارون کدومو وا می کنه؟
کدومو رو تاقچه ی خاطره هام جا می کنه؟
دست آخرین گلوله
قلب آخرین جنازه
از روی صورت دنیا
زخمای همیشه تازه
از غروب ناگهان رسیده به درگاه خونه
از شب مونده تو قلب تک تک ما – بی اجازه -
اسم بارون کدومو خط می زنه؟
کدومو گره به آواز قناریا تو غربت می زنه؟
داره بارون می زنه رو قصه ی گلای مرده
روی لالایی نا تموم مادر
رو هیاهوی کلاغا
رو سکوت محض گنجشکای پرپر
رو لبای دوخته ی من
روی اندوه و شب ودرخت وخواب و برگ و باور
چشم بارون کدومو تر می کنه؟
کدومو توی دلم نشکفته پر پر می کنه ؟
روی جاده های خسته
روی پلهای شکسته
روی وحشت به خونه نرسیدن
روی آرزوی از قفس پریدن
روی این ظلمت بی ستاره بارون می زنه
داره بارون می زنه باز داره بارون می زنه