Mahshid Haghighat
Mahshid Haghighat
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

تحلیل خواب، یکی از مهم‌ترین ابزارهای بهبودِ فردی (قسمت آخر)

تحلیل روان‌شناسانه‌ی خواب
تحلیل روان‌شناسانه‌ی خواب


تحلیل خواب از آن جا که شبیه به ترجمه‌ی زبان دیگر است، بهتر است ابتدا به کلمات مسلط شویم، بعد به عبارات و بعداً بتوانیم جمله‌سازی کنیم، روشی هم که تا به اینجای کار باهم پیش گرفتیم به همین ترتیب بوده و در این قسمت قصد داریم به سراغ جمله‌سازی‌ها برویم و پیامِ خوابمان را تشخیص دهیم.

گولِ ناخودآگاهتان را نخورید!

تا اینجا گفتم که توجه به ناخودآگاه ضروری است و همیشه نیاز است ما تغییری در زندگیمان ایجاد کنیم اما استثناهایی هم وجود دارد، کجا؟ دقیقاً آن قسمت‌هایی که باورهای غیرواقعی در ناخودآگاهمان ثبت شده است. برای مثال همین چندشب اخیر خواب‌هایی با مضمون ناامید کردن پدرم می‌دیدم ( تا زمانی که پیام خواب‌هایتان را نگیرید، آن‌ها به شکل‌های مختلف تکرار می‌شوند ) و هرچقدر فکر می‌کردم نمی‌توانستم ربطش را به زندگی فعلیم پیدا کنم، من هیچ مسئله‌ی خاصی با پدرم نداشتم و کار اشتباهی هم انجام نداده بودم! و از آن‌جا که تصاویر خوابم بسیار قدرتمند بودند نمی‌گذاشتند من بتوانم تداعیاتم را از آن‌ها داشته باشم، به همین دلیل هم بود که حال بدی را تجربه می‌کردم.

اما تصمیم گرفتم تصاویر واقعی خواب را کنار بگذارم و بدون این که به احساساتم اجازه دهم مانع از تداعی آزادِ من شوند، به فکر کردن به نمادها بپردازم، باز هم هیچ چیز با عقلم جور در نمی‌آمد تا اینکه یادم آمد من این چندروز از کارِ کوچینگم چند مشتری گرفته بودم و آن‌ها به حسابم پول واریز کرده بودند، بووووم! متوجه
باوری که سال‌ها خودش را در ناخودآگاهم پنهان کرده بود و نمی‌گذاشت من از حرفه‌ام کسب درآمدِ خوبی داشته باشم، شدم... بله متاسفانه متوجه شدم پدرم از بچگی، ناخودآگاه به من این باور را القا کرده که پول درآوردن کثیف است و نیاز نیست من خودم را آلوده‌اش کنم! و حالا که من برخلافِ این باور حرکت کرده بودم، به تقلا افتاده تا من طبق باورم عمل کنم.

اینجا بود که متوجه شدم همیشه هم نباید به حرفِ ناخودآگاه گوش کرد و گاهی این پیام‌ها از باورهای غلط ما نشات می‌گیرند و ما باید آگاه باشیم تا بتوانیم این موارد را تشخیص دهیم...

از بالا به تداعیاتتان نگاه کنید

در این بخش، که آخرین بخشِ این سری مقالات تحلیل خواب هم هست، ما به جمع‌بندی و جمله‌سازی می‌پردازیم. تا بخش قبل، به صورتِ جزیی به تک تک اجزا می‌پرداختیم اما حالا نیاز است تا برای مرحله‌ی اصلیِ تحلیل، دیدِ کل نگری داشته باشیم.

روش‌های مختلفی برای کل نگری وجود دارد، مثلاً می‌توانید دو به دو، عناصر را باهم مقایسه کنید و متوجه وجه اشتراکشان در یک زمینه شوید، آن وقت است که می‌دانید باید کجا دنبال پیام بگردید، من از این جهت عاشق تحلیل خواب هستم که به من اجازه‌ی جستجوگری می‌دهد و هربار که پیامی را کشف می‌کنم، تا چندوقت به من انرژی یک کشفِ واقعی را می‌دهد! امیدوارم شما هم بتوانید از این قسمت لذت ببرید.

روش دیگری که وجود دارد این است که فقط به تداعیاتتان از هر عنصر نگاه کنید و در ذهنتان مرور کنید، همانطور که گفتم لازم نیست سریع به پیام برسید و شاید گاهی زمانِ انجام دادن کار دیگری یا توجه به یک پدیده ناگهان جرقه‌اش در ذهنتان بخورد، پس با تداعیات بمانید و سعی کنید فضای آن‌ها را درک کنید، قطعاً آن‌ها به هم ربط دارند و کارِ شما می‌تواند ربط دادنِ این سرنخ‌ها به هم باشد، مانند کارآگاه‌ها !

روش دیگری که من استفاده می‌کنم این است که صحنه‌های خوابم را با اتفاقات گذشته مقایسه می‌کنم، معمولاً این صحنه‌ها به خاطر این در خوابِ ما جای گرفته‌اند که ما قبلاً در دنیای واقعی واکنش‌های احساسی و فکری مشابهی به آن‌ها داشته‌ایم و اینگونه خواب ما را راهنمایی می‌کند تا آن احساسات را به یادآوریم که شاید در درکِ پیام به ما کمک کند.

و در نهایت اینکه در این مرحله شما تنها کسی هستید که می‌توانید تشخیص دهید یک پیام برایتان معنادار هست یا نه، وقتی همه‌ی تداعیات را از بالا نگاه کردید و فرضیه‌های مختلف از پیام خوابتان ساختید، تنها زمانی می‌توانید تصمیم بگیرید که پیام خواب کدام یک از این فرضیه‌ها بوده که همه چیز در کنارِ هم برای شما معنادار باشد. برای مثال یکی از دوستانم دائم خواب می‌دید که به خانه‌های قدیمی اسباب کشی می‌کند، ما مدتی سر این خواب‌ها ماندیم و نمی‌توانستیم به نتیجه‌ی معناداری برسیم، می‌دانستیم که یعنی به مرحله‌ی جدیدی قدم می‌گذارد اما نمی‌دانستیم چرا به گذشته یا چرا با حالِ بد! تا اینکه دوستم گفت که مدتی است احساس خستگی می‌کند و هرچه تلاش می‌کند تا مقاومت کند کارساز نیست و حتی بدن درد را تجربه می‌کند، این صحبت همزمان شد با مطرح کردن دغدغه‌اش درمورد بالا رفتن سن، که همین جا بود که همه چیز را معنادار کرد، او در حال قدم گذاشتن به دورانِ میانسالی‌اش بود اما هنوز آن را نپذیرفته بود و می‌خواست در مرحله‌ی قبل باقی بماند، همان‌جا بود که پیامش را گرفت و تصمیم گرفت تا روی پذیرش میانسالی‌اش کار کند و دفعات بعدی خواب خانه‌ی قدیمی مادربزرگش را دید اما این بار با حالِ خوب و خانه‌ای تمیز و زیبا...

ادامه‌ی تحلیل خواب با تخیلِ فعال

گاهی هرچه به تمام ابعادِ خوابمان فکر می‌کنیم نمی‌توانیم متوجه پیام اصلی شویم، اینجا شاید نیاز به یک کار درونیِ دیگر به نام تخیلِ فعال داشته باشیم، در این روش ما در بیداری، به صحبت با انسانی که در خواب دیده بودیم و بخشی از وجود خودمان است می‌پردازیم یا ادامه‌ی خوابمان را در بیداری می‌سازیم تا بتوانیم اطلاعات بیشتری کسب و در نهایت، پیامِ درست‌تری را دریافت کنیم.

یک بار من خوابِ خانم بازیگری را دیدم که در زیرزمینی، مشغول کتاب فروشی شده بود، من به آن زیرزمین پا گذاشتم و بعد از من، خانم‌های دیگری هم آمدند، او پرسید اینجا چه کسی روان‌درمانگر است؟ اکثریت دست بلند کردند و من از روی اجبار و با شک و تردید دستم را بلند کردم، او به قفسه‌ی ادبیات و رمان اشاره کرد و یک رمان کوچک به من داد و گفت این کتاب در راه به تو کمک می‌کند! این خواب تقریباً دو هفته ذهن من را مشغول کرده بود، تداعیاتی که انجام داده بودم می‌گفت که آن خانم بازیگری که حالا کتاب فروش شده بود دقیقاً خودم بودم که از تدریس و تولید محتوای ویدئویی به کتاب نوشتن و فروختن کتابم رو آورده بودم و حالا او داشت من را راهنمایی می‌کرد که به سمت روان‌درمانگری بروم؟! نمی‌دانستم آیا پیام همین هست یا نه، و رمان، من را به یادِ رمان‌های اروین دیالوم انداخت که در عین حال که از دسته‌ی ادبیات است اما روان‌درمانگری را آموزش می‌دهد و من یکی از رمان‌هایش را خوانده بودم.

تصمیم گرفتم با آن خانم بازیگرِ کتاب فروش صحبت کنم، داخل برنامه‌ی وُرد، شروع به نوشتن کردم و سعی کردم در ذهنم با او ارتباط برقرار کنم، او بخشی از من بود پس با تصور کردن و گفت و گو با او می‌توانستم از او بپرسم که مقصود و پیامش برای من چه بوده... یک خط من می‌نوشتم و خط بعدی را در ذهنم او به من پاسخ می‌داد، نتیجه این شد که به من گفت تو پتانسیل و علاقه‌ی این کار را داری و شاید بد نباشد به این حرفه وارد شوی. بعد از آن خیلی فکر کردم و یک کوچ گرفتم تا بتوانم تصمیم درستی برای ادامه‌ی مسیر حرفه‌ایم بردارم، البته در این زمان هم در حال خواندن یکی دیگر از کتاب‌های یالوم شدم که از تجربیات روان‌درمانگریش نوشته بود. بعد از جلسه‌ی کوچینگم تصمیم گرفتم برای کنکور ارشدِ روانشناسی اقدام کنم و حالا که در حال نوشتن این مقاله هستم، به خواندن برای کنکور مشغولم، شاید من از درون می‌خواستم وارد چنین مسیری شوم و این خواب تلنگری شد برای اقدام کردن من، شاید...!

به پیامی که کشف کردید احترام بگذارید

امیدوارم تا به اینجا توانسته باشید به پیام خواب‌هایتان پی ببرید، اما به دریافت پیام خواب نباید بسنده کرد چون اگر اقدامی برایش انجام ندهیم ممکن است یا خواب‌ها تکرار شوند و یا حتی خوابِ شفاف دیدنمان قطع شود! پس برای احترام گذاشتن به ناخودآگاهمان هم که شده باید اقدامی هرچند کوچک در راستای پیامش انجام دهیم.

البته که نیازی نیست برای تصمیم‌های مهم زندگیمان یک روزه تصمیمی بگیریم، همین که اقدام خیلی کوچکی انجام دهید کافی است، و همانطور که قبلاً گفتم نیاز است که با هیجان‌هایمان بمانیم و تصمیم‌های مهم را به بعد موکول کنیم، اما منظورم از کارِ کوچک چیست؟ برای مثال اگر خوابتان از دور شدنتان از فعالیتی خبر می‌دهد کافی است آن را به عنوان تفریح در برنامه‌تان قرار دهید، شاید نیاز باشد بیشتر به نیازهای درونی‌تان توجه کنید و برای توجه کردن لازم نیست خرج عجیب غریبی کنید، به دنبال پیدا کردنِ شکلِ ساده‌ی نیازتان برآیید و آن را برطرف سازید. مهم است که در اجرای این اقدامات هم شیوه‌ی منحصر به فردِ خودتان را پیدا کنید و تغییراتی که نیاز است را در بلندمدت اعمال کنید.




به پایان آمدیم دفتر، حکایت همچنان باقیست... یاد گرفتن نحوه‌ی تحلیل خواب یک طرف، تمرین کردنِ آن برای ساختن مهارتش طرف دیگر... امیدوارم در این راه استقامت به خرج دهید چون راهی است به شدت کمک کننده برای بهبودِ ما از هر نظر... سوالی داشتید همینجا می‌تونید بپرسید و اگر می‌خواین مهات تحلیل خواب رو بهتر و عمیق‌تر کار کنید شاید کتاب تحلیل کاربردی خواب و رویا از رابرت الکس جانسون بتونه بهتر بهتون کمک کنه، من خودم هم از همین کتاب تحلیل رو یاد گرفتم و سعی کردم با شخصی سازیش و خلاصه و کابردی توضیح دادنش در این چهار مقاله بهتون کمک کنم خودتون از پس تحلیل خواب‌هاتون بربیاین...


تحلیل خوابیونگبنیاد فرهنگ زندگیتخیل فعالبهبود فردی
سلام من مهشید حقیقتم، کسی که دغدغه‌ی اصلیش بهبود، رشد و توسعه‌ی خودشه و در این راه دوس داره به دیگران هم کمک کنه. اولین خروجی اصلیم هم کتاب گردبادِ رشد هست که خوشحال میشم بخونید و نظراتتونو بهم بگید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید