ویرگول
ورودثبت نام
مهتاب محمودی
مهتاب محمودی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

سبزیِ تو، قشنگیِ حال این روزهای من...

سلام؛

چند دقیقه‌ی پیش، برام نوتیفیکیشن اومد که پستم لایک خورده، نوتیفیکیشن پست رو لمس کردم و پست یک‌بار دیگر اگر به دنیا می‌آمدم برام باز شد و انتهای مطلب چون پیک زمین رو تگ کردم یک مطلبی هست که پیک زمین چیست؟ دوباره کلیک کردم روش و دیدم که نوشته " تا این لحظه ۷۷۳ درخت کاشته شده است". بعد به این فکر کردم که " فکرش رو بکن مهتاب، یه درخت داری! بین ۷۷۳تا درخت یه درخت هم به اسم توئه و تو توی کاشتنش دخیل بودی...".

حسی که داشتم خیلی لذت‌بخش بود حقیقتا؛ من قبلا تجربه‌ی این‌که یک بیل بگیرم دستم و نهال یک درخت رو بکارم دارم، اما این حس یک چیزی حتی فرای اونه. نمی‌دونم چرا؟ شاید چون این یک کار دسته‌جمعیه و همگی دست‌به‌دست هم دادیم تا کاری برای این زمین، برای این خاک و برای این هوا بکنیم.


درخت سیب عزیزم
درخت سیب عزیزم


بیست‌ویک سال پیش، تو باغچه‌ی خونه‌مون یه درخت سیب کاشته شده. اون در آغوش خاک بزرگ شده من تو خونه‌مون در آغوش پدر و مادرم؛ باهم قد کشیدیم و باهم هوا رو نفس کشیدیم. اون تو فصل بهار ترکیبی از صورتی و سبز میشه و به‌وقت خزون برگاش زرد میشه و کم‌کم می‌ریزه، من هم تو این بیست‌ویک سال فصل‌های زیادی رو تجربه کردم، بعضی‌هاشون بهارتر از بهار بوده برام و بعضی‌هاشون حتی سردتر از زمستون، اما گذشته. به این فکر کردم که این درخت سیب به‌دلیل تولد من کاشته شد و حالا یه درخت دیگه هم قراره به‌خاطر من کاشته شه، امیدوارم تو روزهای این سال که منتظر خبرهای خوبم، این درخت دلیلی بشه برای گرفتن خبرهای خوب، دلیلی بشه برای تولد دوباره‌‌م...

اگه دقت کنید سیب‌های تازه متولد دیده می‌شن.
اگه دقت کنید سیب‌های تازه متولد دیده می‌شن.


به‌وقت دوم اردیبهشت 1400

پی‌نوشت: به پیشنهاد شما این‌بار همون چیزی که اومد در ذهنم رو اینجا نوشتم و وسواس خرج ندادم تا اصلاحش کنم، امیدوارم لذت ببرید از خوندن این مطلب و همچنین این عکس‌ها حال درخت من در همین روزه، ساعت ۶ونیم امروز این عکس‌ها رو برای اینجا گرفتم.

پیکِ زمیندرخت سیبتولد دوبارهحال خوبتو با من تقسیم کن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید