من به عاشقانه شعر گفتن ایمان دارم.وقتی کلمات در شیفتگی معشوق می رقصند واز شیفتگی معشوق کلام به خودش می بالد و در هالهٔ فروتنی خود شیفته ی کلام می شود.عشق فروتن بودن میخواهد وبه دور از نگریستن در این موجودات محتاط ایستاده است.عاشق به دنبال کلامی می گردد تا انفجار شیفتگی خودش را در قالب جمله ی رسا به معشوقهٔ خویش بگوید تا هالهٔ ی تجلیل از معشوق را در بیانی زیباتر به شعر آمیخته کند و دلبری خود را برای معشوق آغاز نماید…شاعر عاشق واقعی به دنبال ارزش می گردد که در بیان اشعارش از رمانتیک های کوچه بازاری دوری می کند و قهر های بی جهت نو بالغان را به رسمیت عاشقانه نمی شناسد و هوا و هوس می نامد چرا که عشق از همه ی این بازی ها مبرا است…عشق به دنبال واژه ها میچرخد و خودش را در قالب شعری زیبا پیدا می کند،معشوق در نظار شعر عاشق مالامال به دور واژه هایش می چرخد وبه دنیای عالم واژه ها پا می گذارد تا تخیل خود را معنا بخشد و رویاهایش را به واقعیت نزدیکتر کند تا صدای شعر را در رویاهایش بشوند،عاشق در راه عشق می گردد تا حریمی نورانی خود را در عظم معشوقه ی خود پیدا کند .شعر رخت می بندد واز تاریک ترین دخمه ها می زداید تا به انسانیت مظاعف دست پیدا کند و از برکتش حق مطلب خویش را به صداقت بیان کند ازاین پس واژه ها عاشق معشوق می شوند و کلمه ها باهم خلوت میکنند ،خلوتی موزون و عاشقانه برای تفقد چشم معشوق واز خاک و خاکستر بیرون می آیند و عشق را به سوی آینده ی نجات بخش می برند تا در تاریخ خصوصی خود ثبت کنند .اجر شعر را فقط نوای معشوق می تواند معنا بخشد تا روح شاعر را نجات دهد و از بی پروای خویش روح معصوم بشریت را در جهان شعر معنا کند.حصول زیبایی شعر در معنای برانگیختن احساس خواننده ی آن به رسمیت شناخته می شود تا از رحمتش برگستانی به شادمانی باغ خویش را مزین به رقص برگ هایش کند .شعر خالق آینده ی روح بشر است تا چهره ی کریهٔ خودکامه ی را نشان دهد و در درونش افکار خواننده ی خویش را بپروراند تا از وقاحت جاهلان به دور شود و چهره ی جلیل خود را در آیینه ی نورانی جهت دهد .شعر اما گاهی در مدح جلادان برای سخره گرفتن در می آید تا مانند جاسوسی زیرجلکی حرف خود را در ایهامی پر معنا بیان کند.
شعر گاهی برای پیران طفل مانده،جوانی می کند و آن ها را از استیصال خویش دور می کند تا سلامت خلاقانه ی خود را به بشریت نشان دهد .شعر از وجود پر معنایش جمع و جهانی را از ایدئولوژی های سیاسی و اجتماعی خود به شوارع واژه هایش می کشاند تا خودش را به جهانیان اثبات کند …
(مهتاب ماهرخ)
#مهتاب_ماهرخ