نت‌هانتر
نت‌هانتر
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

ایشالا آزادی همه

سلام.

.

بلاخره سربازی من هم بعد از ۱۹ ماه تموم شد که تقریباً همزمان با آزادی "جادی" به قید ضمانت بود.

.

میخواستم خیلی زودتر این متن رو بنویسم، ولی یکم معطل کارهای پایان خدمت شدم و به لطف فـــیلترنـــتی که ساختن، درگیر سرور برای قـــندشـــکن بودم و جابجایی اطلاعات و نصب برنامه‌ها و دوباره روپا کردن سیستم خونه و به دنبال کار گشتن و... نذاشت.

.

برادر گرامیم توی این مدت سربازیم، قشنگ دهن سیستم رو سرویس کرده بود و ویندوز رو پر از بازی کرد و موس و کیبورد رو مورد عنایت قرار داد، طوری که چهاربار تلاشم برای تعمیر کیبورد با شکست مواجه شد و منجر به خرد شدن اعصابم و در نتیجه خرد شدن کیبورد زیر چندتا مشتم شد :) دیگه اعصاب برام نذاشته بود. از اون آدم‌های جوشی نیستم که چیزای دور و برم رو بترکونم، ولی واقعاً دیگه اون کیبورد درجه دو چینی عمرش رو کرده بود و اتصالات مدارش فرسوده شده بود و تو این چند سال هم با چندتا عمل روپا مونده بود. این بار دیگه عمل‌ها موفقیت آمیز نبود و باید مینداختمش دور، ولی یکم خوردش کردم و بعدش انداختمش دور.

.

اومدم اول مانجارو لینوکس نصب کردم، بعد از یکی دو روز دیدم این نسخه‌اش که نصب کردم باگ زیاد داره. توی توزیع‌های دیگه بر پایه آرچ هم از چیزی خوشم نیومد. دیگه یه راست رفتم سراغ خود آرچ‌لینوکس. تقریباً یه روز طول کشید که برای اولین بار نصبش کنم و بفهمم مراحل نصب دستیش چطوره. بعدش هم برای رابط گرافیکی روش محیط i3 ریختم :)  حالا فقط میخوام ببینم از دور و بری‌هام کی میتونه نزدیک لینوکس من بشه :)  .  لینوکس‌کارهاش میدونن چی میگم. کسی که با i3 آشنا نباشه، حتی اگه رمز سیتم رو هم داشته باشه یا حتی سیستم باز باشه، باز هم میمونه که چیکار باید بکنه :) حالا در کنار این، نصب نکردن حتی یه فایل منیجر  یا موزیک‌پلیر یا بقیه چیزها که معادل خط‌فرمانی دارن رو هم بهش اضافه کنید تا فقط خودم با خط فرمان به کارهام برسم. دیگه خیالم از بابت بچه‌های فضول فامیل که به زور میخوان بیان توی اتاقم راحته :)

.

از تأثیرات سربازی اگه بخوام بگم، اینه که همونی بودم که هستم، تازه تو اصول و افکارم مصمم‌تر هم شدم. ولی بدترین چیزی که تو خدمت اذیتم کرد این بود که کسایی که فکر میکردم یا اینطور به خوردمون داده بودن که آدم‌های خیلی درستی هستن، اونقدرهایی که فکر میکردم درست نبودن. نمیگم که آدم‌های خیلی بدی بودن، ولی عین بقیه آدم‌ها بودن و ترکیبی از خوبی‌ها و بدی‌ها. البته مثل همه‌جا، استثناهایی هم وجود داره و خیلی بی‌شعور و خیلی باشعور هم بینشون پیدا میشد.

.

فعلاً هم به لطف یدونه از آشنا‌ها که خرید و فروش و تعمیرات کامپیوتر و موبایل و... داره، دارم وردستش مغازه‌داری یاد میگیرم و بعد از حدود دو هفته، دیدم که دلالی و خرید و فروش خالی بهم نمیسازه و واقعاً میخوام یه کاری بکنم و رفتم دنبال یادگیری تعمیرات. بلاخره که میخواستم برای دل خودم سخت‌افزار رو یاد بگیرم، فقط یکم تو برنامه‌هام جلو افتاد. امکان کارگری و کارمندی و پارتی و آشنا و... بود. ولی دوتا دلیل دارم که دنبال اونا نمیرم. هم اینکه زیر منت کسی نرم، هم اینه زیردست کسی نباشم. این آزادی خیلی برام باارزشه.

.

بیت کوین هم که با من سر لج داره، تا پول رو کشیدم بیرون که برم لوازم تعمیر برای کار بخرم، داره میره بالا :|

.

اعتراضات هم که تقریباً تموم شد و کار به جایی نبرد و فقط از شانس من، چند ماه آخر خدمتم کوفتم شد. قبلاً تو اوایل اعتراضات، یه چیزی نوشته بودم. ولی بعداً سر فرصت، مفصلاً نظرم درباره این سری از اعتراضات رو میگم. چون یکم طولانی میشه.

.

یکم هم برسیم به دیـــوارآتـــشـــیـــن بـــزرگ که به لطف کشور دوست و برادر و مثلاً کمـــونـیــســـت چـــیــن به ما رسیده و هرچی پورت و پروتکل و آی‌پی و دامنه بود رو بستن.

انگار قبلا یه لیست سیاه بود که نمیشد تو اون سایت‌ها رفت و بقیه سایت‌ها تا حدی باز بود، ولی الآن یه لیست سفیده که میشه تو اونا رفت و بقیه سایت‌ها بسته است.

یه کاری کردن که کم‌کم باید با گـروه‌هــای مـــقـاومــت چــینـی پل بزنیم و با اونا ارتباط بگیریم برای دور زدن این محدودیت‌ها.

داریم کم‌کم وارد دنیای جــرج اورول میشیم :]

.

از اینور هم برنامه‌ی ChatGPT اومده و سروصدای زیادی کرده و هوش‌مصنوعی رو برای عموم مردم و برنامه نویسا خیلی مطرح کرده، از یه طرف هم ایلان ماسک با نورالینکش، از یه طرف هم ربات‌های جنگی، از یه طرف هم مشکلات اقتصادی و بیماری و جنگ و قحطی و مشکلات انرژی داره زیاد میشه. رو هم نزدیک دو سال نبودما، دنیا داره یه چیزی شبیه به فیلم و بازی‌های سایبرپانک میشه :|

ولی با تمام این‌ها، به قول مسترربات :(زمان هیجان‌انگیزی تو دنیاست. )

در نهایت، درسته که دست‌های نامرئی صاحبین پول و قدرت دارن به روال دنیا جهت میدن، ولی ما این وسط گیر افتادیم و یه جوری باید زندگی کنیم که نه برای خودمون حسرت و پشیمونی بمونه، نه برای نسل‌های بعدی.

.

با احترام، انسان آزاد، مهیاد :)

سربازیجادیآزادیلینوکسزندگی
از زندگی یک گیک :) mahyad.net
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید