خیلی خوب.
آخرین مطلبم رو تو عید نوشته بودم و حدود چهار ماه و خردهای ازش میگذره. دیگه واقعاً ننوشتن برام سخت شده بود و داشتم آرشیو موضوعاتم برای نوشتن رو نگاه میکردم که تصمیم گرفتم در مورد دورانی از زندگیم بنویسم که عشق فیلم و سریال دیدن بودم.
.
برای شروع، باید بریم به حدود ۶ یا ۷ سال پیش. وقتی که بلاخره پدر و مادر گرامی راضی شدند که برن یه خط اینترنت برای خونه بخرن. تا قبل از اون، راه اصلی ارتباطیم با اینترنت، یه گوشی لمسی ۵.۵ اینچ بود که ۳G داشت.
.
تا قبل از اینکه خانواده مجوز اومدن ADSL رو به خونه بدن، به علت هزینههای بالای اینترنت موبایل، نمیشد رفت سراغ فیلم باز شدن. به حدی که من یه لیست داشتم از فیلمهایی که دوست داشتم وقتی وضع اینترنتم خوب شد ببینم. از فیلمهای قدیمی و حتی کلاسیک توش بود تا فیلمهای روز.
.
بعد از اینکه اینترنت گرفتیم، دوران فیلم دیدن من شروع شد، ولی سرعتش برای چندماه اول کم بود. تا اینکه دیدم «شاتل» یه سایت راه انداخته به اسم «نماوا» که میگه فیلم دیدن از این سایت رایگانه و حتی اینترنتتون هم رایگان حساب میشه و از حجم اینترنتتون چیزی کم نمیشه. با اینکه میدونستم این کار برای دون پاشیدن و جذب مشتریه، ولی گفتم لااقل همین چند وقت هم که رایگانه، میصرفه.
.
اوایل یکم به قضیه مشکوک بودم و رفتم یه فیلم با کیفیت ویدئو کم دیدم و بعد رفتم توی حساب کاربری شاتلم و حجم مصرفی رو که دیدم، دیدم که بله، ظاهراً چیزی کم نشده :)
از اینجا بود که دیگه فیلم دیدنم سرعت بیشتری گرفت. هر روز میرفتم تو نماوا و میگشتم دنبال فیلم توی آرشیوش و منتظر فیلمهای جدیدی میشدم که میذاره. توی سایتها، دنبال فیلمهای خوب میگشتم و اگه تو نماوا بود، میرفتم میدیدم. خلاصه دوران خیلی پرباری بود.
.
فکر کنم تقریباً تو همین دوران بود که یه سایت ایرانی پیدا کردم به اسم «بلکسآپ» . به معنای واقعی کلمه، کاملترین آرشیو فیلم و سریالی بود که تا به امروز دیدم. از فیلمهایی مثل «سفر به ماه» به کارگردانی «ژرژ ملییس» ساختهی سال «۱۹۰۲» تا فیلم «متروپلیس» ساخته شده در آلمان بین دو جنگ جهانی و حتی فیلمهای ملل و... رو داشت. تا جایی که یادم میاد، فیلم و سریالی نبود که دنبالش بگردم و تو این سایت نباشه. حتی یکی دو بار دیدم که خارجیها هم توی این سایت نظر دادن و پرسیدن که:(چجوری فیلمها رو دانلود کنیم؟) . با این سایتهم خاطرات زیادی داشتم و خیلی فیلمهای زیادی ازش دیدم. ولی متأسفانه بعد از اینکه قضیه فیلترینگ سایتهای فیلم پیش اومد، فعالیت این سایتهم به تدریج کمتر و کمتر شد، تا اینکه امروزه فقط میشه یه سری عکس ازش تو اینترنت پیدا کرد و دیگه سایت پایین رفته.
.
بگذریم. این وسطها بود که «فیلیمو» هم تخفیفهای جالبی میذاشت. مثلاً چند روز تماشای رایگان با اینترنت رایگان و اینجور چیزها. یادش بخیر، یه بار که فیلیمو یه مسابقهی فیلمشناسی گذاشته بود، روی هم یکسال اشتراک رایگان گرفتم. حالا چجوریش جالبه :)
توی این مسابقه، سوالات چهار گزینهای بود و معمولا اینجوری بود که:(این عکس برای کدوم فیلمه) یا اینکه:(کدوم بازیگر توی این فیلم که عکسش رو گذاشتیم بازی میکنه ). خوب، مسابقهی بدی نبود، ولی یه مشکل داشت و این اون بود که تایمر برای هر سوال نداشت. البته این مشکل برای من خوب بود و من میومدم کلی وقت میذاشتم و با گوگل و ویکیپدیا و IMDB و اینجور چیزها جوابها رو در میاوردم و با چندتا سیمکارت وارد شدم حساب ساختم و چهارتا اشتراک سه ماهه گرفتم :)
.
بعد از پولی شدن «نماوا» و کم شدن تخفیفات اشتراک رایگان «فیلیمو» و پایین اومدن «بلکسآپ» ، یه چند وقتی، فیلم دیدنم کم شد و تک و توک از اینترنت دانلود و نگاه میکردم. تا اینکه تصمیم گرفتیم به دلایلی اینترنت «شاتل» رو جمع کنیم و بریم سراغ «آسیاتک» . که از شانس من، یه چند وقت بعد از اینکه رفتیم رو آسیاتک، اون هم یه سایت رایگان فیلم زد به اسم «تماشاخونه» که این هم عین نماوا اوایلش رایگان بود.
.
خلاصه یه چند وقتی با این سایت هم دوباره فیلم دیدنم زیاد شد، تا اینکه دیگه از یه جایی به بعد، دیگه رفته رفته اون شوق و اشتیاقم به فیلم دیدن منتر شد. دیگه فیلمنامهها برام تکراری شد و خیلی اوقات با دیدن تریلرش یا خوندن ویکیپدیاش یا از همون اوایل فیلم میتونستم آخرش رو حدس بزنم و فیلمها چیز جدیدی برای گفتن بهم نداشتن.
اگه با مثال بخوام براتون بگم، میشه اینطوری گفت که مثلاً توی فیلمهای جنگی و ابرقهرمانی هالیوودی، به هر سختی که هست، آخرش خوبها میبرن. توی سریالهای تلویزیون ایران هم معمولاً یک یا چندتا خانوادهان که به همدیگه میپرن، ولی آخرش یا با هم آشتی میکنن، یه با هم کنار میان. فیلمهای ترکی هم که چند ضلعیهای عشقیه و... (الآن طرفدارای این ژانرها نیان بد و بیراه بگن بهم. خوب قالب کلی این فیلمها همینه دیگه، تقصیر من چیه؟ )
.
از اینجا به بعد بود که دیگه با یه شیب نزولی تند، فیلم دیدنهام کم شد و الآن که دارم این رو مینویسم، به علت سخت سلیقه شدنم و کم شدن وقت آزادم، شاید در سال بتونم ۱۰تا فیلم گیر بیارم که برام ارزش وقت گذاشتن و دیدن رو داشته باشه.
الآن برای فیلم دیدن، دوتا معیار کلی دارم:
۱: از اولش، آخرش مشخص نباشه.
۲: روند پیشروی داستان مشخص نباشه.
اگه فیلمی این دوتا رو داشته باشه، از دید من عالیه و خیلی ارزش دیدن داره و میشه یه داستان جدید از این دنیا شنید. ولی تو بعضی موارد، اگه یکی از اینها رو هم داشته باشه، فیلم نسبتاً خوبیه. برای مثال هم دوتا فیلم و یه سریال میگم که نظرم رو بهتر توصیف کنم.
۱: میانستارهای
حقیقتاً بهترین فیلم علمی تخیلی و یکی از بهترین فیلمهاییه که دیدم. هم از اولش، نمیشه آخرش رو حدس زد. هم داستان نسبتاً جدیدی داشت. هم روابط انسانی رو با علم و فضا مخلوط کرده بود. مطالب علمیش هم یه چیزی به آدم اضافه میکنه. ولی بعد از این، هرچیز جدیدی که «کریستوفر نولان» ساخت، دیگه به چشمم نیومد.
۲: نام تو
شاید عجیب به نظر بیاد، ولی این انیمهی سینمایی با داستان عجیب عاشقانهاش، واقعاً شوکهام کرد. فقط اون لحظهای رو دوست دارم که فیلم داشت بصورت تمامصفحه توی کامپیوتر پخش میشد و دیگه داستان به پایان غمگینش رسیده بود و داشت تموم میشد، وقتی موس رو تکون دادم که برم سمت گزینهی ضربدر و صفحه رو ببندم "نوار زمان پخش فیلم" از پایین صفحه ظاهر شد و غافلگیرم کرد. فیلم تازه نصف شده بود :O یعنی تا حالا همچین چیزی ندیده بودم. داستان تازه از همونجا جون گرفت و با یه پایان درخور، تموم شد.
۳: مستر ربات
از این سریال هم که دیگه نگم. اگه همزاد پنداریم تو وایل سریال با "الیوت" این هکر پریشان احوال و فضای هکتیویسمی فیلم رو بذاریم کنار، یکی از بهترین پایانهایی رو داشت که میتونم براش تصور بکنم. تا نیم ساعت آخر از آخرین قسمت سریال، هنوز مشخص نیست که همهی چیزهایی که بعد از چهل و هشت قسمت دیدیم، تخیلی بود، علمی بود، توهم بود یا هر چیز دیگهای :{ . ولی ناگهان، داستان جمع میشه و خیلی تمیز جمع میشه :}
البته، یه سری از فیلمها هم هست مثل «فرار از شائوشنگ» ، «مسیر سبز» ، «دورافتاده» ، «شجاع دل» که نمیتونم کنار بذارمشون و هر بار که میبینم تلویزیون داره اینها رو پخش میکنه، میشینم نگاه میکنم.
.
این همه از فیلم دیدنهام گفتم، از سریال دیدنهام نگفتم. حقیقتش سریال دیدن زیاد به شخصیتم نمیخوره، چونکه میخوام داستان زود جمع بشه و وقتی داستان یا پایان سریال رو از ویکیپدیا میخونم و تریلرش رو میبینم، میبینم که معمولاً اونقدر برام جالب نیست که بخوام وقت زیادی براش بذارم و ترجیح میدم به بقیه کارهام برسم و اینطوریه که روی هم رفته، شاید پنجتا سریال هم ندیدم. مثلاً اومدم «بازی تاج و تخت» رو شروع کنم و فقط قسمت اولش رو دیدم. اومدم «وایکینگ» رو شروع کنم و فقط دوتا قسمتش رو دیدم. اومدم «بریکینک بد» رو شروع کنم، اون هم فقط یکی دو قسمتش رو دیدم. برای «دارک» و «پیکی بلایندرز» و «وست ورد» و «استرنجر تینگز» هم همین جریان تکرار شد. این وسطها یه سریال گیر آوردم به اسم «خدایان آمریکا» که کلیت فیلمش دربارهی جنگ بین خدایان قدیمی مثل:(اودین و خدایان مصرباستان و خدایان سرخپوستان) و خدایان جدید مثل:(خدای دنیا و خدای رسانه و خدای سرگرمی) بود و فکر میکردم یه چیز فلسفی و مذهبی پرچالش باشه. بعد از یه فصل ۹ قسمتی، هرچی وایستادم که این خداها بیوفتن به جون هم، فقط حرف زدن، فقط حرف زدن و فقط حرف زدن تا اینکه تازه تصمیم گرفتن دور هم جمع بشن و اعلان جنگ کنن. فصل دوم هم بعد از دو سه قسمت، هنوز داشتن حرف میزدن و کار خاصی نکردن و سریال هم پر از صحنههای ناجور بود. البته ترس و شرمی از دیدن فیلم صحنهدار ندارم، ولی از نظر من، وقتی که گذاشتن صحنهی ناجور تو فیلم و سریال، تو داستانش هیچ تأثیر خاصی نداره و میشه داستان رو بدون اون هم به زیبایی روایت کرد، این نشان از بیهنری عوامل فیلمه که فقط برای پر کردن فیلم و جذب مخاطب و پول میان این کار رو میکنن(حالا بعضیها ممکنه بگن که مثلاً دارن زندگی واقعی رو نشون میدن. باشه، ولی آیا شما یه عکس از حموم کردن خودتو رو دیوار خونهتون قاب میکنین که هرکی میاد، ببیندش؟ دیگه تکتک جزئیات رو نباید نشون داد که :/ ).
و اینگونه بود که خدایان آمریکا هم چیز مزخرفی برام از آب در اومد و گذاشتنمش کنار.
این وسط بگم که وقتی میام از مستر ربات تعریف میکنم، میدونم که اون لعنتی هم توش صحنه داشت، ولی برای آرشیو شخصیم، رفتم نسخه سانسور شدش با زبان اصلی رو گرفتم. شاید عجیب به نظر بیاد، ولی این کار رو کردم.
.
تو دوران اوج فیلم دینم و همون سالی که اشتراک رایگان فیلیمو رو گرفته بودم، رفتم سراغ «واکینگ دد» و با وجود همهی فراز و فرودهاش، به علت پایان نامشخصی که هنوز برام داره، دارم دنبالش میکنم. البته که واقعاً بعضی اوقات برام خسته کننده میشد و سابقه داشته که تو دو ساعت، هشت قسمت ببینم و دیالوگهای بیاهمیتش رو بزنم بره جلو. تا اواخر پاییز هم فکر کنم فصل آخرش تموم بشه و از شر این هم خلاص بشم :)
.
کارتون «طلسم شدگان» هم ترکیب گرافیکی و دوبلهی جالبی داره و هم داستانش پایان خیلی قابل حدسی برام نداره، هم اینکه روایت و خط داستانی جالبی داره. اگه خیلی وقت اضافه داشته باشم، برای تنوع میرم این رو نگاه میکنم.
از دوبله تعریف کردم، در مورد دوبله بودن فیلم و سریال ین رو بگم که نه طرفدار دوبلهام و نه ضد دوبله. عقیدهام اینه که یه دوبلهی خوب، میتونه اثر فیلم و ارتباط مخاطب با فیلم رو افزایش بده یا گند بزنه توش. مثلاً برای همین طلسم شدگان، من هم دوبلهاش رو دیدم و هم زبان اصلیش رو و واقعاً دوبله روش نشسته و چیز خوبی در اومده. ولی در مورد مستر ربات، از همون اولین دقایق اولین قسمت، میشه دید که گند زده شده تو دوبله. اونجایی که الیوت داره یه مونولوگ میگه و اضطراب و ترس و خستگی هم تو صداش حس میشه، ولی توی دوبله، انگار خیلی راحت نشسته روی یه صندلی گرم و نرم و داره از روی دفترش، یه سری چیزها رو فقط از رو میخونه :/
.
به اصرار داداشم هم اومدم انیمه سریالی «دفتر مرگ» رو دیدم که اونجور که ازش تعریف میکردن برام نبود. نمیدونم، شاید بخاطر تعریفهای داداشم، توقعاتم ازش زیاد شد.
.
آخرین سریالی هم که شروع کردم رو «جادی» تو یدونه از ویدئوهاش معرفی کرده بود. تو اون ویدئوش اومد دوتا سریال «سیلیکون ولی» و «آپلود» رو معرفی کرد که سیلیکون ولی رو قبلاً یکم دیده بودم و باهاش حال نکرده بودم و روند پیشرویاش برام کند بود، ولی آپلود بد نیست و یه چیز جدید رو داره برام روایت میکنه.
.
الآن هم برای پاییز که دیگه اواخر سربازیم میشه، منتظرم که این چندتا فیلم و سریالم که بیاد:
آواتار ۲ ، زندانی کردن سوزومه(از کارگردان انیمهی نام تو) ، نیم فصل آخر واکینگ دد
.
هنوزم هر از گاهی یادم میاد که یه فیلمهایی رو به دلایل نامعلوم وقت نکردم که ببینم. مثلا:(دیکتاتور بزرگ، متروپلیس، راننده تاکسی، فرزندان بشر و... ).
.
اگه فیلم جونداری سراغ دارید که داستان و روایت خاصی داره، خوشحال میشم معرفیش کنید. اگه علمی-تخیلی هم باشه که چه بهتر :)
.
ارادتمند شما، سرباز به نکشی افتاده، مهیاد