چند ماه دیگه میخوام برم سربازی.
وقتی خیلی کوچیک بودم، دوست داشتم برم سربازی و تفنگ دستم باشه، ولی وقتی بزرگ شدم، ورق به کلّی برگشت.
میخواستم بمونم و زندگیم رو بسازم. از اونطرف هم به علت یه سری مشکلات و اینکه میخواستم به کامپیوتر دسترسی داشته باشم و خیلی چیزها رو امتحان کنم و یادبگیرم، تصمیم گرفتم یه کاری کنم که زیاد دوستش نداشتم و اون دانشگاه رفتن بود.
دیدم اینطوری هم میتونم برای ۴ سال از این مشکل دور شد و به کامپیوترم دسترسی داشت و از اونور هم یه جوابی به توقعات خانواده بود که حیف نیست تو نری دانشگاه و از این حرفا.
دانشگاه از اون چیزی که فکرش رو میکردم بدتر بود، ولی حیف که جامعه، مدرک گراست. خلاصه با هر بدیای که دانشگاه داشت، یه فرصت بود که از یه صفر کیلومتر تو علوم کامپیوتر، به یه جایی برسم که لااقل بدونم چی به چیه و کلیّاتش دستم بیاد.
یه بار که با یدونه از اساتید حرف میزدم(کل دانشگاه یه طرف، این استادمون یه طرف :) . هم خوب درس میداد، هم بچهها رو تشویق میکرد و پر و بال میداد. ) ، گفت تو دوران خدمت، کتاب و مستندات بخون. اون موقع این حرفش یه مقداری دیدم نسبت به خدمت رو تغییر داد، ولی باز هم تمایلم به این بود که نرم خدمت.
بعد از کارشناسی، یه سهراهی داشتم. یا یه راست برم برای ارشد، یا یکسال وایستم و بعد برم ارشد یا خدمت، یا مستقیم برم خدمت. از اونجایی که فقط گرفتن مدرک صرف برام اهمیت نداره و واقعاً میخوام چیزایی که دوست دارم و هنوز نمیدونم و تو دانشگاه درس نمیدن رو یادبگیرم، بعد از کلی سبک سنگین کردن، دیدم که بهتره فعلاً برم خدمت تا هم این دوسال سربازی رو رد کنم و هم تو وقتهای آزادی که اونجا گیرم میاد، به مطالعهام برسم(درسته که باید تو خدمت پست داد و یه سری کارهایی رو انجام داد، ولی خلاصه هر روز، چند ساعتی بیکار میشیم که همون هم برام کافیه. ).
تو این مدت میتونم پروتکلها رو بخونم، ریاضیم رو قوی کنم و کلی مطالب دیگهای که لیست کرده بودم که یه روزی بخونمشون رو بخونم. و شاید یکی دوتا زبان خارجی هم یاد گرفتم ;) .
فقط تنها چیزی که یه مقدار من رو اذیت میکنه، اینه که باید کتابهای pdfای که دانلود میکنم رو چاپ کنم و بعد از یه مقدار تحقیق، دیدم که کاغذ کاهی ارزونترین کاغذ موجوده. البته یه سری مشکلاتی هم هست، مثل اینکه گیر آوردن جایی که بخواد این کاغذ رو چاپ کنه، یه مقدار دردسر داره. ولی فعلاً این ایده رو دارم.
بعد از همهی این چیزایی که گفتم، این رو هم بگم که از نظر من، اجباری بودن سربازی، با توجه به وضعیت امنیت کشورهای همسایه و وجود این همه پایگاه خارجی تو اونها، لازمه. ولی یه مقداری با نوع اجراش مشکل دارم. درسته که در حال حاضر، چیزایی مثل "امریه" و "طرح سرباز ماهر" وجود داره، ولی ایدهآل من، یه چیز بهتره، که سربازها بیشتر بتونن تو این دورهی دوساله مهارتهاشون رو افزایش بدن و چیزای بیشتری یاد بگیرن و فکر نکنن که دارن دو سال از عمرشون رو تلف میکنن.
.
و در آخر این مطلب، مواجههی چندتا از دور و بریام با خدمت:
یدونه از هم دانشگاهیام، میگفت که ترم یک رو داشت میخوند که پدرش مریض شد و این رفیقم برای پیگیری درمان پدرش، مجبور شد بیخیال دانشگاه بشه. بعدش هم که پدرش بهتر شد، دیگه نتونست برگرده دانشگاه و رفت سربازی و بعد از خدمت، اومده بود برای ادامه تحصیل.
یه نفر دیگه هم میشناختم که خیلی عاشق کارای نظامی بود و میخواست بره سربازی و از همونور بره نظامی بشه، ولی به علت مشکلاتی که برای خانوادهاش پیش اومد، مجبور شد معافیت کفالت بگیره و بمونه و بعدشم دیگه به دلایلی نتونست بره دنبال کار نظامی.
یه نفر دیگه رو هم میشناختم که چند بار از خدمت فرار کرد و آخرش برای معافی گرفتن، انگشت کوچیکهی خودش رو قطع کرد. ولی الآن هم که معافی داره، داره همینطوری الکی میگرده و هیچی به هیچی :/
.
مهیاد، یک سرباز در آینده :)