وادیالسلام
قبل از آنکه مرغِ خاطر را بر آسمان سال ۸۸به پرواز درآورم، خوش دارم از دیروز بگویم که این تصویر بر قلب ما ضربان شد،بر فکر ما یقین شد،برچشمان ما نور شد،بردستانِ ما توان شد،بر زبان ما بسم الله شد و بر قدمهایِ ما صلابت رفتن و رفتن شد.
دیروز هم به رسم هر پنجشنبه روانهی خانه ایرانی شدم.زنگ خانه به صدا درآمد و در ذهن،صدایی خاموش شد تا خوش بشنود صدای اهالی این خانه را که به تمامی این صدا حقیقیتر و ماناتر است.
سلام بر حسینی که در کنجِ کتابخانه، عزلت درس خواندن گرفته، مردانه ایستاده تا راه غربت را به دانشگاه برساند؛ معجزهای در حد یک پیامبر، لبخندش هم قد کشیده چون سرو، وقتی از دور سلامم میدهد.
سلامِ دیگری بر قلب ضربان میگیرد؛ سلام بر شیطنت و قهقهه ستایش که در ذهن میستایم این میزان آزادگی را در قواره یکی کودک، با رختِ سیاهِ عزایِ مادر بر تن.چون ماهی راه یافته به آب، بعد از روزهای تبعید شده به خشکی در آغوش ریحان و مریم، ترانه دوستتان دارم میسراید.
سلامی چون نور به فاطمه خواهر ستایش؛ بزرگی رنجهایش وجودش را بیکران پیش چشمم نقش میزند. سبد به دست، کنار درخت انجیر خانه ایرانی آرام است و بیهیاهو، برایم انجیر از درخت، چون ستارهای از آسمان مهرش میچیند.
سلامی که امیدم میشود به چشمانی به رنگ کهربا.امید دُری پنهان شده در سیاهی افیون و دردِ شاپور که به تازگی ضرب آهنگ قدمهایش در این خانه نوای خدایی میزند.با شوق، دفتر مشق به دست، بسویم میدود از امروزش میگوید، خیره به نگاهش در دل بر کعبهی لغاتش طواف میکنم. میشود این حج تمام نشود؟
سلامی بر رنگ ایمان،به قامت زینب ایستاده کنار امید با قلم معلمی به دست.حال اوست که الفبا میآموزد. هنوز تصویر دیروزش نشسته پشت نیمکت کلاس خانه ایرانی زنده پیش چشمم میرقصد و صدایی که میگفت آرزو دارد به مدرسه رود.ایمانم با ایمانش قد میکشد؛ دختری از جنس ایستادن که امروز سال آخر دبیرستان، چون کوه ایستاده است.
درآخر سلامی به نام جواد.امروز هم آمده برای عکاسی،آقای گل همیشهی میدان پرشین که به جوانمردی در قامت امدادگری به راه سرپل ذهاب و دیار بلوچستان، گل عیاری به دست کودکان کاشته.حالا آمده بود تا از سبزین دست؛ هنر مادران عکس بگیرد.
سلام در این خانه تمامی ندارد، بارانی میشود تا بشورد ذهنم را و یقینم دهد که این سلام چون طوفانی خانه دیوان چنبره زده بر این مُلک را به تمامی از بنیان خواهد افکند و پَناه و سِتر آنانی خواهد شد که این سلام را سُرودند و آغاز شدند.اما آغاز این راه، ادامه دارد...