ویرگول
ورودثبت نام
مهزاد مفرحی
مهزاد مفرحی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فراکنفورت دارد در دنیای روانکاوی


داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد نوشته ماتئی ویسنی یک نمایشنامه نویس رومانیایی است. این نمایشنامه درباره ی دیدار و رابطه یک مرد با زنی در منزلش است که او را 9 شب به دنبال خود می کشاند و پرورش می دهد و برای مرگ یا رهایی آماده می کند.

پیش از آنکه به نمایش بپردازیم باید درباره ی ظرفیت های زنانه در مردان و ظرفیت های مردانه در زنان صحبت کنیم. هر جنسی در ضمیر ناخوداگاه خود ظرفیت ها و توانمندی های جنس دیگر را داراست. احساسات، خلق و خوی مبهم، حساسیت های غیر عقلانی، مکاشفه های معنوی، توان عشق ورزی از خصلت های زنانه است و اگر مردی در ارتباط با مادر ناکام و ناتوان باشد( طلاق، مرگ مادر، یا شکست در رابطه با او) نمی تواند این عناصر را به شکلی که باید بروز بدهد. این منجر به خالی شدن زندگی مرد از احساس و عاطفه ست و برای او یک زندگی سرد و بی روح را رقم می زند. هر انسان زمانی به تکامل می رسد که این ویژگی های زنانه و مردانه در او به تعادل برسند.

این مسئله همان روندی است که در این نمایشنامه برای مرد داستان اتفاق می افتد. ارتباط شکست خورده ی او و مادرش را می توان از بخشی که درباره ی مادرش صحبت می کند دریافت. که انگار در این رابطه برای مرد حسرت هایی باقی مانده باشد. مادری که برای رفع دلتنگی از میوه هایی میخورد که نماد بچه هایش هستند.

مرد از طریق این روند 9 شبه که می تواند نمادی از 9 ماه بارداری باشد به تکامل می رسد و برای تولد/مرگ آماده می شود. زن نماد بخش های زنانه ایست که در ناخوداگاه مرد نادیده گرفته شده است و تلاش می کند تا او را به تکامل و رهایی برساند.


در شب اول زن و مرد شام و شراب می خورند و افرادی که پشت در هستند و در می زنند را نادیده می گیرند. این در واقع تلاش برای آغاز این سفر است. تدارک دیدن آرامشی تا عوامل مزاحم و خارجی را بیرون نگاه دارند و به حریم درون راه ندهند چون قرار است در درون یک کاوش پدید آید و فرد از خودآگاه به ناخودآگاهش سفر می کند.

شب دوم انتقال احساسات در مختصر ترین کلام است. زن از مرد میخواهد که صرفا با آوای آ حرف های متفاوتی را به او بزند. به او بگوید که دوستش دارد و نمی خواهد او را از دست بدهد و جملاتی از این دست. در صفات مردانه ناتوانی در ابراز احساسات حتی به وسیله ی کلام آماده است. زن با پرورش این بخش او نه تنها می خواهد او با کلام ابراز احساسات کند بلکه تلاش می کند تا با آوا و پس از آن بدون هیچ کلامی حس خود را به نمایش بگذارد.

شب سوم توجه پدید می آید و رابطه ی پسر و مادرش فاش می شود. پسر به جزئیات همه چیز توجه می کند و آن ها را حس می کند. او از گذشته اش می گوید. به مانند یک بیمار که به نزد پزشک آمده است احساسات درونی اش و خاطرات تاثیر گذار زندگی اش را فاش می کند. او در این مرحله با این برون ریزی ها خود را برای مراحل بعدی سبک می کند. او خاطره ای را تعریف می کند که پدرش در روز تولد هر کدام از فرزندان درخت میوه ای می کاشت و میوه ی درخت او سیب است. مادرش در هر فصل میوه ها را میخورد و اینگونه است که برای جبران این دوری از آن ها تغذیه می کند.

شب چهارم پس از ورزیدگی در توجه و ابراز احساسات مرحله ی خودآگاهی پدید می آید. در این مرحله است که انسان به تولدی دوباره می رسد. در این بخش زن برای مرد هدیه می آورد. این هدیه پرنده ای است که نامرئی نیست ولی نمی شود آن را دید. در هنگام کسوف می شود با آن صحبت کرد و با حرف و فکر و ضربان قلب تولید مثل می کند. این همان خودآگاهی است. زن در واقع خودآگاهی را برای مرد به هدیه می آورد. خودآگاهی نامرئی نیست ولی دیده نمی شود.

در شب پنجم مرد صداها را به وضوح می شنود. حتی صدای سکوت همسایه ها را و صدای نفس کشیدنشان را. او می تواند بفهمد که چه کسی برای چه کسی مناسب است و به نوعی او به درک و شهودی متفاوت رسیده است. مرد با استفاده از خودآگاهی از هستی زنانه و مردانه به شکل کامل شناخت پیدا کرده است.

در شب ششم داستان خرس های پاندا مرد سکوت را تجربه می کند. این به نوعی تجربه ی خلاء است. خلائی که بعد از درک زنانگی و مردانگی پدید می آید و به یک جنسیت واحدی که در ابتدا بی جنسیتی است منجر می شود.

شب هفتم مرد به بروز زنانه ترین ویژگی ممکنه می پردازد. تولید مثل. او پرنده را با نفس ها و حرکاتش بارور می کند.

شب هشتم زن و مرد ازدواج می کنند و این نشان دهنده ی یکی شدن مردانگی و زنانگی در مرد است و این ازدواج به نوعی یک جادو در میان آن هاست.

شب نهم رهایی مرد و تکامل اوست که با به تعادل رسیدن زنانگی و مردانگی او رهایی او رقم میخورد.

داستان خرس های پاندانقد روانکاوانهنمایشنامهتئاترماتئی ویسنی یک
تئاتر میخونم و از سوم دبیرستان به صورت غیرحرفه ای و از سال 95 به صورت حرفه ای مینویسم. در مورد هر موضوعی که به ذهن کسی خطور کنه نوشتم. چون زندگی من در دنیای کلمات سپری میشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید