✍️ مجید بابایی: اصلاح نرخ بنزین در سایه اختلاف و کش و قوس های رجال و گروه های سیاسی, با 5 سال تاخیر و به بدترین شکل ممکن در آبان ۹۸ به اجرا در آمد و به تجربه ای تلخ در ساختار حکمرانی کشور و نظام سیاستگذاری عمومی مبدل گشت, تجربه ای که هرگز فراموش نخواهد شد. البته پیش از این هم چنین نمونه هایی داشته ایم:
? سال 89 مجلس نهم و دولت دهم باتفاق طرحی را با هدف اصلاح نرخ حامل های انرژی با عنوان هدفمندی یارانه ها به اجرا گذاشتند. البته فلسفه بنیادی این تصمیم اصلاح الگوی مصرف از طریق اصلاح قیمت ها بود اما یک تفاوت عمده هم داشت و آن اینکه منافع این طرح بایستی مستقیما به جیب مردم بازگردد تا عدالت اجتماعی حاصل شود. معلوم نشد چنین طرحی چگونه قرار است بین پرداخت نقدی منابع حاصله از اصلاح قیمت ها, اصلاح الگوی مصرف و عدالت اجتماعی رابطه ای علمی, معتبر و پایدار ایجاد نماید. طرح اجرا شد و امروز قریب به 10 سال از اجرای آن طرح گذشته است و بالغ بر 100 میلیارد دلار منابع کشور بدون هیچ بهره و منفعت ملی بین 80 میلیون ایرانی مساوی پرداخت شد تا نتیجه آن شود که نه عدالت نسبی را شاهد باشیم و نه دردی از تک تک ایرانی ها دوا شده باشد و نه الگوی مصرف اصلاح معنی داری را به خود دیده باشد.
? قبل از سال 91 که شاهد افزایش سه برابری نرخ ارز بودیم تقریبا به مدت 10 سال بازار ارز شاهد ثبات نسبی بود. این در حالی بود که در این ایام تقریبا همواره تورم دو رقمی را هر ساله داشته ایم و می توان نتیجه گرفت که این ثبات نسبی را بایستی مدیون دخالت و دستکاری دولت و بانک مرکزی در بازار ارز دانست. تا اینکه نهایتا این فنر در سال 90 و 91 باز شد و در زمان خود شوک اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی را وارد کرد. دولت یازدهم که در سال 92 کارش را شروع کرد از تنش های ارزی بشدت نگران بود و لذا کنترل شدیدی را بر بازار اعمال کرد و حتی اجازه تغییرات متناسب با تورم را هم نداد. و باز داستان سال 91 این بار در سال 97 به شکلی بحرانی تر توسط دولت دوازدهم رخ داد. ریال ایران ظرف شش ماه به کمتر از یک چهارم ارزش خود تنزل یافت و اقتصاد کشور این بار همزمان با شدت گرفتن تحریم های بین المللی شاهد بحرانی بنیادی تر بود. رکود اقتصادی همزمان با تورم افسارگسیخته کشور را فرا گرفت و سفره مردمی که قرار بود روزی با طرح های عدالت خواهانه و امروز با شعار مهار تورم رنگین شود خالی و خالی تر شد.
? اما ساختار بیمار حکمرانی اجازه نمی دهد تدبیری در کار باشد, خطا پشت خطا, کیست که نداند قیمت سوخت (بنزین و گازوئیل) نیاز به اصلاح داشت. از آخرین اصلاح نرخ بنزین در سال 94 که بنزین تک نرخی شد پنج سال گذشت و در این پنج سال به کرات توسط اقتصاددانان به دولت و مجلس توصیه شد تا نرخ حامل های انرژی و علی الخصوص بنزین و گازوئیل را در یک ساختار مداوم و متناسب با تغییرات تورمی اصلاح نماید. اما حکومت ها و دولت هایی که در چنین ساختاری ناکارآمد حضور دارند براستی فراموش کار هم هستند و اصولا صدای بحران را نمی شنوند و یا وقتی می شنوند که زود دیر شده است, یادشان می رود بحران هایی را که در همین گذشته نزدیک به سبب دستکاری متغیرهای اقتصادی و دخالت های نابخردانه دولت ها داشته ایم و البته طبق روال یک ساختار بیمار باز هم تدبیری در کار نیست, باز هم خطا پشت خطا. نتیجه اش شد اینکه یک تصمیم درست را به شکلی غلط و بدون پشتوانه اجتماعی و بدون تدبیر اجرا کردن , و بحرانی جدید آفریدیم این بار با افزایش نرخ بنزین, فقط چون ساختار حکمرانی کشور بیمار است, گوش شنوا ندارد, واقعیت های جامعه را بدرستی درک نمی کند و منافع فردی و گروهی را به منافع ملی ترجیح می دهد.
✅ متاسفانه این یک واقعیت است که چنین ساختار معیوبی بر کشور حکمرانی می کند. این مختص این یا آن دولت هم نیست, مختص چپ یا راست, لیبرال و محافظه کار و یک طیف خاص از گروه های سیاسی هم نیست, این ساختار حاکمیت است و در چنین ساختاری هر که قرار گیرد نتیجه اش بازی با حاصل جمع صفر است.
? برای مطالعه سایر یادداشت های من در تلگرام اینجا کلیک کنید.
? اگر علاقمند به مطالعه و تولید محتوا در خصوص چالش های بخش حمل و نقل هستید به فروم بین المللی حمل و نقل عمومی (PUBLIC TRANSIT) با بیش از 43 هزار عضو متخصص حمل و نقل از سراسر دنیا بپیوندید.