برای اینکه با روابط عمومی برای کسبوکار و بیزنستون آشنا بشید با یک مثال ساده شروع میکنم که برای همهی ما قابل درکه:
✔️ ما وقتی از بچگی بزرگ میشیم، به ما میگن این خوبه و این بده و با الگوها و هنجارها آشنا میشیم. بعد رفتارهایی انجام میدیم که باعث تشویق یا تنبیه یا فیدبک دیگران میشه. خود این واکنشها رو ناخودآگاه تحلیل میکنیم و رفتارهای جدیدی در ما شکل میگیره.
✔️ در واقع ارتباطات ما از بچگی ناخودآگاه در ما استراتژی روابط عمومی شخصی رو شکل میده. به ما یاد میده چی رو کجا و چطور بگیم (یا نگیم)، یا چه کاری رو در چه جایی چطور انجام بدیم (یا ندیم).
✔️ اینکه حالا دیگران در مورد چی میگن یا فکر میکنن، خودش در اینکه ما چطور رفتار کنیم موثره.
یعنی یک لوپ یا حلقه در ارتباطات ما شکل میگیره:
- اول با نُرمها و هنجارها آشنا میشیم،
- بعد رفتارهای خودمون رو بر اون اساس میچینیم،
- سپس واکنشها و نظرات دیگران رو میبینیم و
- در آخر بر اساس این واکنشها رفتارهای خودمون رو تغییر میدیم یا بهبود میبخشیم.
⏪ حالا با همین الگو بیایین به کسبوکار خودتون تا ببینیم روابط عمومی چیه:
✔️ وقتی یه کسبوکار یا شرکت به دنیا میاد، کسی نیست بهش بگه چی بگو چی نگو، چطور بگو و یا چه طور رفتار کن. اینجا این روابط عمومی هست که براساس اصول برند شما و شخصیت برند شما، میگه که با هر کسی (بخونید هر ذینفعی) از مدیران و سرمایهگذاران وهمکاران گرفته، تا مشتریان و تامینکنندگان و دولت و رسانهها چطور رفتار کنید، چی بگید و یا چی نگید.
در مقایسه با مثال بالا، کسبوکار مامان بابایی نداره که بهش کمکم یاد بدن چطور رفتار کنه یا چی بگه و چی نگه. در اون اوایل اینکه یه شرکت در آیندهش چطوری حرف بزنه، چه کارهایی بکنه و چطور تصویر خودش رو بسازه، از موسسین و مدیرانش الهام میگیره. این مشکلیه که برای خیلی از استارتاپها و شرکتهای کوچک در اون اوایل پیش میاد که نه اصول برندشون مشخصه و نه مخاطبین و نه برنامهای برای ارتباطات با اونها دارن.
در واقع برنامهی روابط عمومی میاد به ما میگه که چه کسانی و چه شرکتهایی مخاطب ما هستند (و نه فقط مشتری).
فرق مخاطب و مشتری اینه که ما ممکنه با خیلیها لازم باشه حرف بزنیم ولی الزاما قرار نیست چیزی رو به اونها بفروشیم.
خیلیا به اشتباه فکر میکنن که روابط عمومی مثل بازاریابی و تبلیغات فقط در مسیر ارتباط با مشتری کار میکنه. حتی بعضیا فکر میکنن روابط عمومی یعنی ارتباط خوب با مشتری.
در حالیکه روابط عمومی باید مهمترین ذینفعان سازمانی رو شناسایی کنه و بگه با هرکدوم چه ارتباطی بسازیم.
کلمات کلیدی این درس:
ذینفع یا Stakeholder:
هرکسی که به نوعی از فعالیت ما نفع میبره یا ما از تعامل ما با اون نفع میبریم (یا عملکرد بد ما یا اون ممکنه باعث ضرر به همدیگه بشه)
روابط عمومی یا Public Relations:
مدیریت ارتباط بین سازمان و ذی نفعان
برنامه ریزی و اجرای برنامه های مداوم برای ایجاد درک متقابل در ذی نفعان
مدیریت اعتبار و خوشنامی در انظار و اذهان
کلمه Public به معنی عموم هست.
کلمه Relations به معنی روابط هست.
از کلمهش معلومه که روابط عمومی در کل ارتباطات سازمان با همه طرفهای سازمان رو میسازه ولی در زیرشاخههای مختلف که بعدا میگم کلمهی روابط یا Relations میمونه و اون ذینفع خاص قبل اون اضافه میشه. مثلا:
روابط با مشتریان: Customer Rellations
روابط با سهامداران و سرمایهگذاران: Investor Relations
روابط با رسانهها: Media Relations
روابط با اینفلوئنسرها: Influencer Relations
روابط با دولت و سازمانها: Government Relations
روابط با افرادی از یک اجتماع یا گروه خاص: Community Relations
روابط با همکاران: Internal PR