مسئولیت اهداف و دستاوردهای هرکسی به عهده خودشه!
آیا واقعا" انگیزه کافی برای دست یافتن به چیزایی که میخواین رو دارین؟ چقدر خودتون رو برای انجام کارها جلو میندازین؟
اینکه بخواین یه کاریُ انجام بدین با اینکه به خودتون انگیزه بدین تا واقعا" اون کار انجام بشه 2 تا چیز کاملا" متفاوته!
بنابراین تفاوت بین کسائی که حتی پس از سالها به اهدافشون نمیرسن با کسائی که اهدافشون رو یکی پس از دیگری اصطلاحا" تیک میزنن چیه؟ اغلب اوقات دلیلش خود انگیزشی یا self-motivation هست.
خودانگیزشی همون نیروئیه که باعث میشه ما همیشه رو-به-جلو باشیم. همون فرمون درونیمون برای بهدستآوردن، تولید، توسعه و پیشرفت مداوم.
با خود انگیزشی، ما یاد میگیریم و رشد میکنیم(بدون توجه به موقعیت یا شرایط خاص). به همین دلیله که ازش به عنوان یک ابزار بنیادی،برای رسیدن به اهداف و آرزوها در مسیر زندگی، یاد میشه.
خب، حالا فکر میکنید چقدر خود-محرک هستید؟ برای اینکه درک بهتری از این سوال و جوابش داشته باشید، به این کوئیز جواب بدید و نمرات خودتون رو در انتها جمع بزنید.
دستورالعمل: گزینهای رو انتخاب کنین که شما رو به بهترین حالت توصیف میکنه! یعنی اونطوری که واقعا" هستید نه اونی که دوست دارین باشین! :))
گزینه ها: هرگز (1)– به ندرت(2) – گاهی اوقات(3) – اغلب(4) – خیلی اوقات(5)
1- من مطمئن نیستم که میتونم به اهدافی که برای خودم تعیین کردم برسم یا نه.
2- موقعی که روی اهدافم کار میکنم ، تمام تلاشم رو میکنم و حتی اگر شکست خوردم سختتر کار میکنم.
3- من به طور منظم در راستای رسیدن به ویژن(چشمانداز)م در زندگی هدفگذاری میکنم.
4- من در مورد تعیین اهدافم و رفع(برآوردهشدن) نیازهام مثبت فکر میکنم.
5- من برای اینکه متمرکز بمونم به خودم پاداش میدم. مثلا" اگه گزارشم(کارم) رو تموم کنم، برای استراحت یه قهوه میخورم.
6- من معتقدم اگر سخت کار کنم و استعدادها و توانمندیهامون رو به کار بگیرم، موفق خواهم شد.
7- من نگران رسیدن به ددلاینها و انجامشدن کارها هستم، که این منجر به استرس و اضطراب در من میشه.
8- وقتی که یه اتفاق غیرمنتطره هدفم رو تهدید میکنه یا به خطر میندازه، من ترجیح میدم عقب نشینی کنم، یه هدف متفاوت بذارم و یه مسیر جدید رو شروع کنم.
9- وقتی یه ایده خیلی خوب به ذهنم میرسه، نسبت به خلاقیتم شگفتزده میشم. فکر میکنم روز شانسمه و نباید بهش عادت کنم.
10- من تمایل دارم حداقل میزان کاری که لازمه رو انجام بدم تا مدیر و تیمم از من رضایت داشته باشن.
11- من نگران اینم که چرا نمیتونم به اهدافم نخواهم رسید، اغلب روی اینکه یه چیزی ممکنه جواب نده(کار نکنه) تمرکز میکنم.
12- من قبل از شروع یک هدف جدید، یک چشمانداز شفاف و قوی از موفقیت آیندهام میسازم.
12-27 : تو به تردیدها و ترسات اجازه میدی که جلوی موفقیتت رو بگیرن. احتمالا" یه سری اهداف نرسیده در گذشته داشتی، برای همین خودت رو متقاعد میکنی که خودمحرک نیستی، و خب به حقیقت هم پیوسته. این الگوی زیانده رو همین الان بشکن و دوباره به خودت باور داشته باش. روشهای زیر کمکت میکنه که انگیزهت رو بازیابی کنی.
28-43: وضعیت خودمحرکیت اوکیه. اگرچه میتونستی دستاوردهای بیشتری داشته باشی ولی قطعا" شکست نمیخوری با این وضعیت. برای اینکه هر چیزی رو که میخوای به دست بیاری، تلاش کن فاکتورهای انگیزشی رو در تمام جنبههای زندگیت به کار ببری. روشهای زیر رو پیاده کن تا خودمحرکیت رو تقویت کنی.
44-60: فوقالعاده! تو یه کارجمعکن هستی و به هیچ چیز اجازه نمیدی در مسیرت قرار بگیره. تو آگاهانه برای خودمحرکیت تلاش میکنی و زمان و تلاش زیادی رو به هدفگذاری و اقدام برای برای رسیدن به اهدافت اختصاص میدی. تو با رسیدن به اهدافت برای دیگران الهامبخشی و اونا رو جذب خودت میکنی. این رو غنیمت بشمار و بدون که آدمای کمی مثل تو خودمحرک هستند.
خودمحرکی مسئله پیچیده ایه. کاملا" به ابتکار عمل خودت بستگی داره که چه اهداف چالش برانگیزی برای خودت میذاری. چقدر نسبت به داشتن تواناییها و مهارتهای لازم برای رسیدن به اهدافت باور داری، انتظار داری اگر سخت کار میکنی موفق بشی.( یا حداقل تو یه موقعیت رقابتی درحرکت هستی(درجا نمیزنی))
برای اینکه به سختترین سطوح خودمحرکی نائل بشی به این 4 فاکتور نیاز داری:
1- اعتماد به نفس و خودکفایی
2- طرز فکر مثبت و نگرش مثبت نسبت به آینده
3- اهداف متمرکز و قوی
4- محیط انگیزه بخش
در صورتی که روی همه این عوامل با هم کار کنی، خیلی سریع میتونی خودت رو توسعه بدی.
(سوالات 1، 2، 6 و 8)
یه بخشی از اینکه خودمحرک باشی اینه که به مقدار خوبی خوداتکایی، اعتماد به نفس و خودکفایی داشته باشی. که راجع بهشون بیشتر توضیح داده میشه در ادامه.
اینکه خیلی خوداتکایی داشته باشی به این معنیه که اهداف چالشبرانگیزی برای خودت میذاری و نسبت به مواجهه با موانع از تابآوری خوبی برخوردار هستی.اگر به خودت باور نداشته باشی با خودت اینطوری فکر میکنی "میدونستم نمیتونم اینکارو انجام بدم" به جای اینکه بگی "این شکست نمیتونه من رو متوقف کنه"
Albert Bandura روانشناس دانشگاه استنفورد، خودکفایی رو باور ما نسبت به تواناییمون برای موفقشدن و رسیدن به اهدافی که برای خودمون تعیین میکنیم، تعریف میکنه. این باور یک تاثیر بسیار بزرگی بر دیدگاهمون نسبت به هدفگذاری و انتخابهای رفتاریمون در مسیر اهدافمون میذاره.
بر اساس تحقیقات Albert Bandura، خودکفایی بالا باعث میشه به اهداف بزرگ مثل چالش نگاه کنیم، در حالیکه بقیه اونا رو فراتر از تواناییهاشون ببینن و حتی برای رسیدن بهشون تلاش نکنن. همچنین به میزان تلاشی که در وهله اول میکنیم و میزان استقامتی که به خرج میدیم کمک میکنه.
برای ساختن سطوح بالای اعتماد به نفس در خودمون باید علاوه بر باور به اینکه میتونیم موفق بشیم، موفقیتهای گذشتهمون رو هم بشناسیم و ازشون لذت ببریم تا برامون الهامبخش باشن. آگاه باشید که شتاب ناشی از اعتمادبهنفس رو خیلی سخت میشه شکست داد!
این قدمها میتونه خیلی کمک کنه:
به محظ اینکه تشخیص بدی چه دستاوردهایی داشتی و بفهمی که چه پتانسیلی داری، اعتماد به نفس لازم برای تنظیم و رسیدن به اهدافی که میخوای، میاد سراغت. هرچقدر بیشتر به دنبال دلایلی برای باور به خودت بگردی، راههای بیشتر برای انگیزه دادن به خودت پیدا میکنی.
(سوالات 4، 9، 11 و 12)
زندگی امروز شما نتیجه نگرشها و انتخابهای دیروزتان است. زندگی فردای شما، نتیجه نگرشها و انتخابهای امروزتان خواهد بود.
طرز فکر مثبت که ارتباط نزدیکی با اعتماد به نفس داره، یه فاکتور تاثیرگذار در خودمحکری به حساب میاد. خیلی مهمه که به همه چیز مثبت نگاه کنیم، مخصوصا" وقتی کارا اونطوریکه برنامهریزی کردیم پیش نمیره و آمادهایم که جا بزنیم.
اگر فکر کنیم که کارا داره بد پیش میره یا اینکه موفق نمیشیم، همین باعث میشه فرایندها طوری پیش بره که در نهایت پیشبینیمون درست از آب دربیاد.مخصوصا" زمانی که لازمه سخت کار کنیم تا موفق بشیم یا لازمه دیگران رو متقاعد کنیم برای رسیدن به موفقیت ما رو حمایت کنن. افکار ما تا حد زیادی بر موفقیت یا شکست ما تاثیر میذارن، بنابراین باید مطمئن بشیم که افکارمون طرف ما هستند همیشه.
طرز فکر مثبت به درک تصور ما از آینده جذابمون هم کمک میکنه. وقتی انتظار نتایج مثبت داریم، انتخابهای مثبتتری داریم و نتایج رو به سرنوشت یا شانس گره نمیزنیم. داشتن یه تصویر شفاف از موفقیت، که با طرز فکر مثبت ترکیب شده، به ایجاد یک پل بین خواستن یک چیز و تلاش برای رسیدن بهش کمک میکنه.
برای ایجاد "قدرت طرز فکر مثبت" چیکار کنیم؟
(سوالات 3 و 7)
همونطور که بالاتر هم گفتیم، بخشی از خودمحرکی اینه که شروع کنیم هدفها قوی بذاریم. که نتیجهش میشه تمرکز، یه حس درست از جهت و مسیری که داریم میریم و اعتماد به نفسی که برخواسته از شناخت دستاوردهای خومون هست.
اول باید جهت و مسیری که ما رو به هدفگذاری موثر نزدیک میکنه تعیین کنیم. وقتی که یه هدفی میذاریم یعنی داریم به خودمون یه قولی میدیم و دوست داریم که نسبت بهش وفادار بمونیم و به عنوان یه چالشِ فان بهش نگاه کنیم.
وقتی که اهداف متعددی داریم، باید زمان و منابعمون رو به شکل موثری تخصیص بدیم. با اولویت بندی و زمانبندی درست میتونیم به"تمرکز" لازم برای خودمحرکی دست پیدا کنیم. اینکه تا زمان ازپاافتادن و تسلیمشدن دست از کار نکشیم اصلا" توصیه نمیشه. با کمک ماتریس ایزنهاور خیلی سریع و راحت میتونیم بفهمیم فعالیتهامون چقدر در راستای تصویر بزرگ از اهدافم اصلیمون هست. این باعث میشه حین کار علاوه بر تمرکز روی مهمترین استراتژیها،دیگه احساس فشار و استرس نکنیم.
(سوالات 5 و 10)
آخرین بخش اینه که خودمون رو با آدمها و منابعی احاطه کنیم که اهدافمون و به ما یادآور میشن و علاوه بر انگیزش خارجی به انگیزش درونیمون هم کمک میکنن. هر چه عوامل انگیزشی بیشتر، بهتر!
ما فقط نباید روی عوامل خارجی یا محیطی به دید انگیزاننده تکیه کنیم بلکه به عنوان حامی نیز باید ازشون استفاده کنیم، مثلاً: