یادداشتی از مرتضی فتح الله زاده | مدیرعامل مرکز نوآوری و تعالی کوثر
بسمه تعالی
یکم. آرمان، اداره اسلامی کشور است!
همه ما، یعنی کسانی که دغدغۀ قویشدن ایران را دارند، بایستی یک ماموریت مهم و ویژه را به طور مستمر دنبال کنند و آن «تلاش برای تغییر وضع موجود و اصلاح کاستیهای کشور» است. اتخاذ این رویکرد در حال حاضر، انقلابیترین و متعهدانهترین اتفاق ممکن است. همچنین باید اضافه کنم که ماموریت بیانشده باید در چارچوب تقویت دولت مرکزی و حکومت مستقر انجام بگیرد؛ چرا که در دورانی به سر میبریم که کشور از مرحله ایدۀ انقلابی عبور کرده و اکنون دارای یک حاکمیتی است که وظیفۀ خود را تحقق ارزشهایی میداند که اساسا برای آنها شکل گرفته است. با دو فرض فوق، میتوان چنین گفت که ماموریت اصلی همۀ متعهدان به کشور، «تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی از طریق ادارۀ اسلامی کشور» است. جنبش دانشجویی مسلمان نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما با ملاحظات و قیودی؛ باید توجه داشت در صورتی که این ملاحظات مورد توجه قرار نگیرند، این موضوع میتواند به عکس خودش تبدیل شود. حال آنکه ماموریت بیانشده دقیقا همان موردی است که رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان سال 1403 نیز توقع کردهاند: به نظر من جمهوری اسلامی میتواند آرمانهای خودش را در ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: یک عنوان عبارت است از «ادارهی کشور به شیوهی اسلامی»؛ عنوان دوّم، «ارائهی یک الگو به مردم جهان برای ادارهی خوب یک کشور»؛ این دو آرمان است. شما باید برای این دو آرمان تلاش کنید؛ شما باید روی این راههایی که میتواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد فکر کنید، کار کنید.
دوم. کوششی «جنبشی» برای «استقرار نظم»!
جنبش دانشجویی چه نقشی باید در ادارۀ اسلامی کشور داشته باشد؟ آیا اتحاذ این رویکرد باعث نمیشود که کارکرد جنبشی و دانشجویی آن تحتالشعاع قرار گیرد؟ برای پاسخ به این سوال چنین باید گفت؛ اساسا غرقشدن در ادارۀ کشور، میتواند باعث شکلگیری دو مسئلۀ عمده شود:
اول: ذبح آرمانها؛ اداره کشور به دلیل سختیها و پیچیدگیهایی بسیاری که دارد کاملا استعداد این را دارد که آرمانها و آرزوهای یک ملت و انقلاب به راحتی نادیده گرفته شده و کشور و مدیرانش را درگیر روزمرگی و ادارۀ روزانۀ کشور کند و افقهای بلند را از آنان سلب نماید.
دوم: ذبح جمهوریت؛ بعضی از مدیران با فرض اینکه ادارۀ کشور یک کار تخصصی است، به راحتی مردم و جامعه را از میدان نقشآفرینی کنار گذاشته و در اتاقهای در بسته برای صلاح جمهور تصمیم گرفته و اجرا میکنند؛ این ماجرا میتواند نهاد حاکمیت را به یک نهاد غیرمردمی و از بالا به پایین تبدیل کند و مردم را به حاشیه براند.
در حال حاضر همه مدیران کشور در حال ادارۀ امور روزمره هستند. در این شرایط مسئولیت ارزیابی مسیر طیشده کشور و تطبیق آن با شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی با چه جریانی است؟ چه کسی به دور هیاهوها و رقابتهای سیاسی، در حال پاسخ به این سوال است که در طی چه سیاستهایی فقر مطلق در کشور به 30 درصد رسیده است و از 3 ایرانی، 1 نفر در فقر مطلق زندگی میکند؟ چه اتفاقی در کشور افتاده است که بیش از 25 میلیون نفر از ایرانیان مستاجر هستند؟ یا چرا رتبههای برتر کنکورهای سالیان اخیر از 3 دهک اول جامعه هستند؟ چرا در کشور یک مسیر شفاف و فرایند مبتنی بر شایستگی و صلاحیت وجود ندارد تا جوانان و نخبگان کشور از آن طریق بتوانند خود را در مدارج بالای مدیریتی ببینند؟ بنظر نگارنده امروز ضروری است جریانی عمومی در کشور شکل بگیرد که با فهم درست از پیچیدگیها و اقتضائات اداره و اجرا از یک طرف و با لحاظ رویکرد آرمانخواهانه از طرف دیگر، به صورت مستمر وضعیت عمومی کشور را در شاخصهای مهمی چون عدالت و برابری (اقتصادی، سیاسی و اجتماعی)، استقلال، آزادی، جمهوریت و مردمسالاری را پایش کرده و گزارههای دقیق در توضیح وضعیت هر کدام تولید کند و متناسب با آن بتواند در جابجایی و تغییر اولویتبندیهای واقعی کشور، تاثیر واقعی و مثبت بگذارد و در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای کشور به صورت مستقیم و فعال ایفای نقش نماید. همین نقطه، لحظۀ ورود جنبش دانشجویی به میدان نقشآفرینی است. جنبش دانشجویی با بازخوانی جهتِ درست ادارۀ کشور، عمومیسازی آن و مطالبۀ منطقی آن از مدیران، میتواند مانع از رسوخ رویکردهای محافظهکارانه در لایه اجرایی و نظام قانونگذاری و قضایی کشور شده و با رویکرد آرمانخواهانه، صحنۀ ادارۀ کشور را جهت دهد. این مسئولیت مهم، بر عهده جنبش دانشجویی است.
سوم. کار باید تودهای باشد!
بیان شد که اداره کشور شئون مختلفی داشته و کارِ بهشدت پیچیده و دشواری است؛ در چنین شرایطی هر جریانی باید با ابزارهای اختصاصی خودش به صحنه بیاید تا بتواند اتفاقی رقم بزند. جنبش دانشجویی نیز متناسب با ابزارها و ظرفیت اختصاصی خودش باید برای ادارۀ کشور تلاش کند و این، همان نقطۀ تمایز جنبش دانشجویی با سایر فعالین سیاسی است. بنظر میرسد آنچه امکانِ مهم و اختصاصی جنبش دانشجویی است، عبارت است از «توانمندی در عمومیسازی حرف و جهتِ درست برای اداره کشور». جنبش دانشجویی با امکان بسیجگری مردم و جامعه، میتواند باعث شکلگیری مسیرهای درست یا مانع ریلگذاریها و تصمیمات اشتباه و غلط در کشور شود؛ و این یعنی «حل مسئله به روایت جنبش دانشجویی»! به میزانی که جنبش دانشجویی بتواند حرف درستی که متناسب با چارچوبهای تحلیلی خودش به آن رسیده است را سردست گرفته و عمومی کند، توانسته در مسیر ماموریتی خودش گام بردارد. البته این بیان الزاما به معنای مطالبهگری از مسئولین نیست؛ چرا که در مواقعی مخاطب جنبش دانشجویی باید جامعه و عموم مردم باشد، در مواقعی باید جامعه دانشگاهی و نخبگان کشور مورد تخاطب قرار گیرند و در مواقعی هم مسئولین کشور. میزان موفقیت جنبش دانشجویی در بازاریابی بیشتر برای حرفهایش است! تعداد مخاطبین برنامهها و بیانیههای جنبش دانشجویی شاخص مهمی در ارزیابی وضعیت آنان است. واقعیت این است امروزه از مهمترین آسیبهای جنبش دانشجویی، نخبگانیشدن و ماندن در حصارهای اجتماعی و سیاسی تنگ خودش است؛ برای عبور از این بحران یک راه بیشتر وجود ندارد و آن تودهای شدن است! باید ارادههای کشور را به سمت درست هدایت کرد و این با «افزایش قدرت عمومی» میسر نیست. در شرایطی که بنا بر ملاحظاتی، در کشور حزب سیاسی فراگیر و فعال نداریم که بتوانند مردم را نمایندگی کنند، این مسئولیتِ جنبش دانشجویی است که با جهتدهیِ درست به جامعه، اجازۀ خروج کشور از چارچوبها و قواعد برخواسته از انقلاب اسلامی را ندهد.
چهارم. دانشجو باید سیاسی باشد، نه کارشناس!
پیشنیاز مهم برای تحقق مسئولیت بیانشده، فهم درست از وضعیت کشور، شناخت واقعی از ظرفیتها و مسائل گلوگاهی کشور، درک کافی از جهتِ درست اداره کشور (بخوانید آرمانها) و البته پیچیدگیهای اجرایی اداره کشور (بخوانید واقعیتها) و در نهایت به رسمیتشناختن تکثر اجتماعی است؛ تشکلهای دانشجویی باید روایتی درست از وضعیت کشور داشته باشند. نمیشود با تحلیلهای ناقص، کار عمومی و تودهای انجام داد. بایستی با یک نگاه جامع و نه بخشی، وارد محیط کار و تحلیل شد و این یعنی سیاسیبودن! القصه، ما در حال حاضر به بازیگران سیاسیای نیاز داریم که بتوانند با تولید روایتهایی ملی در مورد ایران و آینده، با ایفای درست و فعال نقش واسطهگری میان مردم و حاکمیت، امکانهایی برای نقشآفرینی و حضور مردم در موضوعات مهم کشور فراهم کنند.