همه ما اصل طلایی اخلاق را شنیدهایم: «هر چه را برای خود میپسندی، بر دیگران هم بپسند و هر چه را بر خود نمیپسندی، بر دیگران هم روا مدار». البته ما این جمله را در حدیثی از امامعلی (ع) هم شنیدهایم، اما قدمت این اصل بیش از عمر اسلام است.
اما دو لبه این اصل چیست؟ لبه اول، همانی است که میشناسیم: وقتی در موضع قدرت هستیم، با افرادی که در موضع ضعف قرار دارند، همدرد باشیم و به آنها زور نگوییم. برداشت عمومی ما از این اصل هم همین است. در این برداشت ما صرفاً به مراعات حال دیگران همراه با کمی «فداکاری» دعوت میشویم که الزاماً منفعتی هم ندارد.
اما برداشت دوم، بسیار مهمتر است و بیشباهت به قانون سوم نیوتون نیست: بسیاری از ما رفتارهایی میکنیم که دیگران صرفاً آن را «تحمل» میکنند و وقتی این تحمل به آستانه خود برسد، شاهد مقابله به مثل خواهیم بود. آنجاست که آمادگی رویارویی با رفتار خودمان را نداریم. در برداشت دوم خبری از «فداکاری» نیست. بلکه این «منفعت» ماست که ایجاب میکند رفتاری انسانوار داشته باشیم.
بگذارید یک مثال بزنم: فرض کنید شما فردی هستید که در مواجهه با رفتارهایی که با سلایق / خواستهها / انتظارات شما مغایرت دارد، به جای دیالوگ، از راهکار «قهر» و سرسنگینی استفاده میکنید. در این حالت، اگر طرف شما نیز بخواهد مشابه شما رفتار کند، این شما هستید که ضرر میکنید. قهر کردن نیاز به دانش فضایی ندارد. همه آن را بلدند. دقت کنید که اگر قدرت کافی داشتید، قهر نمیکردید. شما بازی را از موضع ضعف آغاز کردهاید و تا پایان نیز بازنده خواهید بود.
ممکن است دیگران یکبار، دوبار یا چندبار در برابر رفتارهای نابالغانه من و شما کوتاه بیایند. اما شک نکنید این «تحمل» بینهایت نیست و روزی میرسد که باید بیپرده با انعکاس رفتارمان رودررو شویم. خدا کند که آن رفتار را به خودمان بپسندیم!